سهوب

لغت نامه دهخدا

سهوب. [ س ُ ] ( ع اِ ) ج ِ سُهب ، زمین هموار و برابر با نرمی و سهولت. ( آنندراج ): سهوب الفلاة؛ نواحی دشت که در آن راه نباشد. ( منتهی الارب ) : چون برق خاطف و ریح عاصف سهول و ضراب و سهوب و شعاب آن مسافت درنوردید. ( ترجمه تاریخ یمینی ). اگرچه طناب اطناب کشیده شود و سهوب اسهاب پیموده گردد آخرالامر قلم تحریر بشکنند. ( المضاف الی بدایع الازمان ص 23 ).

پیشنهاد کاربران