سهمیدن

لغت نامه دهخدا

سهمیدن. [ س َ دَ ] ( مص ) ترسیدن. هراسیدن. ترس داشتن. ( ناظم الاطباء ). ترسیدن. ( آنندراج ) : ابرهه بسهمید از آن سخن و شگفت آمدش لفظ عبدالمطلب و بفرمود تا شتران را بازدادند. ( مجمل التواریخ و القصص ).

فرهنگ فارسی

( سهمید سهمد خواهد سهمید سهمنده سهمیده ) بیم داشتن سخت ترسیدن .
ترسیدن و هراسیدن و ترس داشتن ترسیدن

فرهنگ معین

(سَ دَ ) (مص ل . ) سخت ترسیدن .

فرهنگ عمید

ترسیدن، بیم داشتن.

پیشنهاد کاربران

بپرس