سهل الوصول

/sahlolvusul/

مترادف سهل الوصول: زودیاب، سهل الحصول، یافتنی

متضاد سهل الوصول: دست نیافتنی، دیریاب، دشواریاب، نایاب

برابر پارسی: آسان رس، آسان یاب، آسانیاب

معنی انگلیسی:
easy to collect, accessible, cheap, facile, handy

فرهنگ فارسی

آنچه که باسانی بدست آید آسان رس آسان یاب مقابل صعب الوصول .

فرهنگ عمید

آنچه به آسانی به دست آید، آسان رس، آسان یاب.

پیشنهاد کاربران

چیزی که به راحتی محقق میشود را سهل الوصول گویند در این مورد به آینده دار بودن موضوع توجه میشود … .
سهل الوصول ( به آسانی به دست آمدنی ) : همتای پارسی این ترکیب عربی، این است:
سویاهار suyāhār ( سنسکریت: سو آهاره suāhāra )
easy meat
Someone who is or will be easy to swindle, con, persuade, or exploit
دست یافتنی
آسان رس . آسان یاب

بپرس