سُهْروردی، شهاب الدین یحیی (سهرورد ۵۴۹ـ حلب ۵۸۷ق)
(مشهور به: شیخ اشراق و شیخ مقتول) فیلسوف و عارف ایرانی، مؤسس فلسفۀ اشراق. در مراغه از درس مجدالدین جیلی بهره برد و به روایتی از درس ظهیر الدین فارسی در اصفهان نیز استفاده کرد. به شامات رفت و مورد توجّه ظاهر، پسر صلاح الدین ایوبی، قرار گرفت، ولی به خاطر حسد و کینه توزی اقران به اتهام زندقه به زندان صلاح الدین افتاد و به طور مبهمی در ۳۸سالگی به قتل رسید. سهروردی در فلسفۀ ایرانی و اسلامی جایگاه مهمی دارد. اندیشه و هوش سرشارش، وی را به نقد فلسفۀ مشایی کشاند و درپی آن با بهره گیری از حکمت خسروانی و اندیشه های هرمسی بنیاد فلسفۀ اشراق را پی ریخت. در این روش فلسفی، کشف حقیقت از طریق شهود و سپس عقل صورت می گیرد و در این راستا چون مشاهدات همواره قرین نور است و حجاب ها در پرتو ظلمت، بنیاد فلسفۀ اشراق بر دو پایۀ نور و ظلمت پی نهاده شده است. خداوند، نورالانوار و عالم ماده، عالم غواسق و ظلمانیات خوانده شده است. شیخ اشراق تعلیمات خود را در دو ساختار کاملاً متفاوت عرضه داشته است؛ یکی ساختار عقلانی و دیگری ساختار رمزی و شهودی. وی در بخش اول عمدتاً همت خود را به نفی فلسفۀ رایج و کاستی های آن معطوف داشته و از همین رو در بحث ضروریات قضیۀ بتّانه را مطرح کرده و بنیاد هیولی و صورت مشایی و حصر مقولات نُه گانۀ ارسطویی را نقد کرده است. او با امعان نظر در بحث وجود و ماهیت، گویی به جهت نفی فلسفۀ سینایی به اصالت ماهیت گرویده و بنیاد اصالت نور را پی نهاده و تمام ساختار هستی را، به مقتضای قاعدۀ امکان اشرف، از مرتبه ای نوری دانسته و به ناچار در چگونگی ارتباط عالم نور با ظلمت، به طبقۀ حد واسطی به نام مُثُل یا عالم ارباب انواع رسیده است. او در بخش رمزی تعلیمات خود، در واقع با استفاده از اصول عرفانی و چگونگی مراحل کشف، بخشی از مشاهدات زمینی و آسمانی خود یا سالکان دیگر را به گونه ای رمز آلود و دشوار بیان کرده است. سهروردی با ارزش دادن به سهم شهود در کشف حقیقت، عارفانی چون ذوالنون مصری، ابوسهل تستری و ابوالحسن خرقانی را از کاملان علوم معرفتی دانسته است. از آثارش به عربی و فارسی: حکمت الاشراق؛ تلویحات؛ مشارع و مطارحات؛ مقاومات؛ الالواح العمادیة؛ کلمةالتصوف؛ الواردات و التقدیسات؛ هیاکل النور؛ پرتونامه؛ عقل سرخ؛ آواز پر جبرئیل؛ صفیر سیمرغ؛حکمة الاشراق؛ المعارج؛ اللمحة؛ یزدان شناخت؛ روزی با جماعت صوفیان؛ لغت موران؛ فی حالةالطفولیة؛ 'قصۀالغربةالغربیة.
(مشهور به: شیخ اشراق و شیخ مقتول) فیلسوف و عارف ایرانی، مؤسس فلسفۀ اشراق. در مراغه از درس مجدالدین جیلی بهره برد و به روایتی از درس ظهیر الدین فارسی در اصفهان نیز استفاده کرد. به شامات رفت و مورد توجّه ظاهر، پسر صلاح الدین ایوبی، قرار گرفت، ولی به خاطر حسد و کینه توزی اقران به اتهام زندقه به زندان صلاح الدین افتاد و به طور مبهمی در ۳۸سالگی به قتل رسید. سهروردی در فلسفۀ ایرانی و اسلامی جایگاه مهمی دارد. اندیشه و هوش سرشارش، وی را به نقد فلسفۀ مشایی کشاند و درپی آن با بهره گیری از حکمت خسروانی و اندیشه های هرمسی بنیاد فلسفۀ اشراق را پی ریخت. در این روش فلسفی، کشف حقیقت از طریق شهود و سپس عقل صورت می گیرد و در این راستا چون مشاهدات همواره قرین نور است و حجاب ها در پرتو ظلمت، بنیاد فلسفۀ اشراق بر دو پایۀ نور و ظلمت پی نهاده شده است. خداوند، نورالانوار و عالم ماده، عالم غواسق و ظلمانیات خوانده شده است. شیخ اشراق تعلیمات خود را در دو ساختار کاملاً متفاوت عرضه داشته است؛ یکی ساختار عقلانی و دیگری ساختار رمزی و شهودی. وی در بخش اول عمدتاً همت خود را به نفی فلسفۀ رایج و کاستی های آن معطوف داشته و از همین رو در بحث ضروریات قضیۀ بتّانه را مطرح کرده و بنیاد هیولی و صورت مشایی و حصر مقولات نُه گانۀ ارسطویی را نقد کرده است. او با امعان نظر در بحث وجود و ماهیت، گویی به جهت نفی فلسفۀ سینایی به اصالت ماهیت گرویده و بنیاد اصالت نور را پی نهاده و تمام ساختار هستی را، به مقتضای قاعدۀ امکان اشرف، از مرتبه ای نوری دانسته و به ناچار در چگونگی ارتباط عالم نور با ظلمت، به طبقۀ حد واسطی به نام مُثُل یا عالم ارباب انواع رسیده است. او در بخش رمزی تعلیمات خود، در واقع با استفاده از اصول عرفانی و چگونگی مراحل کشف، بخشی از مشاهدات زمینی و آسمانی خود یا سالکان دیگر را به گونه ای رمز آلود و دشوار بیان کرده است. سهروردی با ارزش دادن به سهم شهود در کشف حقیقت، عارفانی چون ذوالنون مصری، ابوسهل تستری و ابوالحسن خرقانی را از کاملان علوم معرفتی دانسته است. از آثارش به عربی و فارسی: حکمت الاشراق؛ تلویحات؛ مشارع و مطارحات؛ مقاومات؛ الالواح العمادیة؛ کلمةالتصوف؛ الواردات و التقدیسات؛ هیاکل النور؛ پرتونامه؛ عقل سرخ؛ آواز پر جبرئیل؛ صفیر سیمرغ؛حکمة الاشراق؛ المعارج؛ اللمحة؛ یزدان شناخت؛ روزی با جماعت صوفیان؛ لغت موران؛ فی حالةالطفولیة؛ 'قصۀالغربةالغربیة.