سهراب شهیدثالث کارگردان مطرح ایرانی در تاریخ هفتم تیر ماه سال 1323 در شهر تهران زاده شد
سهراب در سال 42 برای کسب دانش در رشته سینما به اتریش مهاجرت نموده و در مدرسه کارگردانی پروفسور کراوس شهر وین مشغول به تحصیل شد ولی به دلیل بیماری سل انجا را ترک نموده برای درمان و ادامه تحصیل به پاریس رفت و در مدرسه کنسرواتوار مستقل سینمای فرانسه به کارش ادامه داد.
... [مشاهده متن کامل]
وی در سال 1347 به ایران بازگشته در وزارت فرهنگ و هنر مشغول به کار شد و چند فیلم مستند نیز
ساخت سپس در سال 1352 �یک اتفاق ساده� که درباره زندگی یک پسر بچه ده ساله همراه با مادر بیمار و پدر ماهیگیرش است و سال 1353 �طبیعت بی جان� را کارگردانی کرد
او در سال ۱۳۴۲ ایران را به مقصد وین به منظور تحصیل در رشته سینما ترک کرد و در مدرسه کارگردانی و بازیگری پروفسور کراوس وین مشغول به تحصیل شد، اما تحصیلات او به علت تشخیص نشانه های بیماری سل در وی قطع شد. در میانه درمان او به پاریس رفت تا تحصیلات سینمایی خود را در مدرسه کنسرواتوار مستقل سینمای فرانسه ادامه دهد. وی سال ۱۳۴۷ به ایران بازگشت و در وزارت فرهنگ و هنر مشغول به کار شد
وی همچنین چندین فیلم مستند درباره رقصهای محلی ساخت سپس در سال 1352 فیلم بلند �یک اتفاق ساده� و در سال 1353 فیلم �طبیعت بی جان� را ساخت که نگاهی متفاوت به شرایط اجتماعی جامعه داشت سپس به ساخت مستندهای انتقادی درباره زندگی دشوار کارگران پرداخت
که باعث فشار به وی برای مهاجرت دوباره اش گردیدهمچنین فیلم ناتمامش �قرنطینه� توقیف شد.
سهراب به کشور آلمان غربی رفت و شروع به همکاری با تلویزیون این کشور نمود و فیلمهای �در غربت� 1354 - �زمان بلوغ� 1355 - �آخرین تابستان گرابه� 1359 - �یک زندگی چخوف� 1360 - �اتوپیا�1362 - �درخت بید� 1363 - �هانس نوجوانی از آلمان� 1364 - �فرزند خوانده ویرانگر� 1366 - �گلهای سرخ برای آفریقا� 1371 را ساخت ولی باز هم مورد انتقاد شبکه zdf آلمان غربی قرار گرفته وبا نامه ای از او خواستند یا تغییر رویه دهد یا اینکه از آلمان اخراج می شود همین باعث دل شکستگی سهراب شده و به کشور چکسلواکی مهاجرت نمود .
او سپس به آمریکا رفته در آنجا اقامت گزید و در سال 1377 به دلیل سرطان روده درگذشت .
سهراب در انتقاد از هالیوود و شرایط سینمای آلمان غربی می گوید:
هالیوود یک مغازه است که در قالب یک شرکت سوسیس پشت سوسیس تولید می کند، حشره کش می سازد. در این فیلم ها خبری از سنت یا تصویری از یک زندگی واقعی آمریکایی نیست زیرا مدام نادیده گرفته می شود. متاسفانه در زندگی امروزِ جمهوری فدرال آلمان واقعیت را بیش ازگذشته پنهان می دارند. بهانه این است که پولی دشت نمی کنند. مقرون به صرفه نیست. فرهنگ فرهنگ است و اقتصاد اقتصاد! خبر نداشتید.
سهراب در سال 42 برای کسب دانش در رشته سینما به اتریش مهاجرت نموده و در مدرسه کارگردانی پروفسور کراوس شهر وین مشغول به تحصیل شد ولی به دلیل بیماری سل انجا را ترک نموده برای درمان و ادامه تحصیل به پاریس رفت و در مدرسه کنسرواتوار مستقل سینمای فرانسه به کارش ادامه داد.
... [مشاهده متن کامل]
وی در سال 1347 به ایران بازگشته در وزارت فرهنگ و هنر مشغول به کار شد و چند فیلم مستند نیز
ساخت سپس در سال 1352 �یک اتفاق ساده� که درباره زندگی یک پسر بچه ده ساله همراه با مادر بیمار و پدر ماهیگیرش است و سال 1353 �طبیعت بی جان� را کارگردانی کرد
او در سال ۱۳۴۲ ایران را به مقصد وین به منظور تحصیل در رشته سینما ترک کرد و در مدرسه کارگردانی و بازیگری پروفسور کراوس وین مشغول به تحصیل شد، اما تحصیلات او به علت تشخیص نشانه های بیماری سل در وی قطع شد. در میانه درمان او به پاریس رفت تا تحصیلات سینمایی خود را در مدرسه کنسرواتوار مستقل سینمای فرانسه ادامه دهد. وی سال ۱۳۴۷ به ایران بازگشت و در وزارت فرهنگ و هنر مشغول به کار شد
وی همچنین چندین فیلم مستند درباره رقصهای محلی ساخت سپس در سال 1352 فیلم بلند �یک اتفاق ساده� و در سال 1353 فیلم �طبیعت بی جان� را ساخت که نگاهی متفاوت به شرایط اجتماعی جامعه داشت سپس به ساخت مستندهای انتقادی درباره زندگی دشوار کارگران پرداخت
که باعث فشار به وی برای مهاجرت دوباره اش گردیدهمچنین فیلم ناتمامش �قرنطینه� توقیف شد.
سهراب به کشور آلمان غربی رفت و شروع به همکاری با تلویزیون این کشور نمود و فیلمهای �در غربت� 1354 - �زمان بلوغ� 1355 - �آخرین تابستان گرابه� 1359 - �یک زندگی چخوف� 1360 - �اتوپیا�1362 - �درخت بید� 1363 - �هانس نوجوانی از آلمان� 1364 - �فرزند خوانده ویرانگر� 1366 - �گلهای سرخ برای آفریقا� 1371 را ساخت ولی باز هم مورد انتقاد شبکه zdf آلمان غربی قرار گرفته وبا نامه ای از او خواستند یا تغییر رویه دهد یا اینکه از آلمان اخراج می شود همین باعث دل شکستگی سهراب شده و به کشور چکسلواکی مهاجرت نمود .
او سپس به آمریکا رفته در آنجا اقامت گزید و در سال 1377 به دلیل سرطان روده درگذشت .
سهراب در انتقاد از هالیوود و شرایط سینمای آلمان غربی می گوید:
هالیوود یک مغازه است که در قالب یک شرکت سوسیس پشت سوسیس تولید می کند، حشره کش می سازد. در این فیلم ها خبری از سنت یا تصویری از یک زندگی واقعی آمریکایی نیست زیرا مدام نادیده گرفته می شود. متاسفانه در زندگی امروزِ جمهوری فدرال آلمان واقعیت را بیش ازگذشته پنهان می دارند. بهانه این است که پولی دشت نمی کنند. مقرون به صرفه نیست. فرهنگ فرهنگ است و اقتصاد اقتصاد! خبر نداشتید.