سه تو

لغت نامه دهخدا

سه تو. [ س ِ ] ( ص مرکب ) سه طبقه ، در جامه و کاغذ و امثال آن. ( یادداشت بخط مؤلف ). || قسمی درهم نبهره و معرب آن ستوق است. ( یادداشت بخط مؤلف ).

فرهنگ فارسی

سه طبقه در جامه و کاغذ و امثال آن قسمی در هم نبهره و معرب آن ستوق است

فرهنگ عمید

۱. (موسیقی ) = سه تار
۲. (صفت ) ‹ستو› مسکوک مسی که روی آن آب طلا یا نقره داده باشند، پول قلب.

پیشنهاد کاربران

بپرس