گرم ساز یکتا زنی یا دوتایی
دراندازمت کز سه تا میگریزم.
خاقانی.
نوای باربد و ساز بربط و مزمارطریق کاسه گر و راه ارغنون و سه تا.
خاقانی.
این دل همچو چنگ را مست و خراب و دنگ رازخمه بکف گرفته ام همچو سه تاش میزنم.
مولوی ( از فرهنگ رشیدی ).
|| بازی نرد که سه کعبتین بازند. ( فرهنگ رشیدی ) : از نردسه تا پای فراتر ننهادیم
هم خصل به هفده شد و هم داو سر آمد.
سوزنی.
|| سه ته که ستو گویند. ( فرهنگ رشیدی ). || ( عدد توصیفی ). سه واحد و سه عدد. ( ناظم الاطباء ). || سه پیاله که به تازی ثلاثه غساله گویند و حکیمان نهار خورند تا غسل معده از فضلات کند. ( فرهنگ رشیدی ) : محبانه دعایی کرد خواهم
حکیمانه سه تایی خورد خواهم.
حکیم نزاری قهستانی ( از فرهنگ رشیدی ).