سه بعدی

/sebo~di/

معنی انگلیسی:
cubic, solid, stereo-, three-dimensional

فرهنگ عمید

طول ، عرض، و عمق، سه دوری، ابعاد ثلاثه.

مترادف ها

solid (صفت)
سفت، خالص، یک پارچه، سخت، محکم، بسته، قوی، نیرومند، استوار، قابل اطمینان، جامد، توپر، مستحکم، منجمد، حجمی، سه بعدی، ز جسم

tridimensional (صفت)
سه بعدی

three-dimensional (صفت)
سه بعدی

فارسی به عربی

صلب

پیشنهاد کاربران

بُعد: دورامون.
سه بُعدی: سه دورامونی.
میرشمس الدین ادیب سلطانی در ترجمانی ( ترجمه ) منطق ارسطو به جای ( بُعد ) از ( دورامون ) بهره برده است.
دورامون: دورا ( دوری ) مون: اندازه گیری، سنجیدن ( آزمون، ترامون، وامون، پیمون، پارامون، همامون، نمون و. . . )
...
[مشاهده متن کامل]

روی هم رفته دورامون می شود: اندازه ی دوری میان دو چیز، مقدار فاصله ی دو چیز.

سه بعدی=سه بعد ی
بعد پارسی نیست که آن را پارسی می سازیم.
برابر بعد می شود سو.
با جا دادن این سو به جای بعد، واژه سه سویی ساخته می شود ( هم نگاه با کاربر /کامران کیانی/ )
هر چشم به تنهائی سه بُعدی ( 3Dimensions ) ؛ وإلزاماً نیاز به دو چشم نیست.
چشم کروی هست وحِسَّ عُمق محیط وفاصله از اشیاء به خوبی میگیره وعقل پردازش میکنه؛
وسطحی دوبعدی مانند دوربین عَکّاسی نیست.
هر دوربین عَکّاسی یا سکنر کیفیّت عکس خراب وکم میکنه" حِسَّ عُمق" ازبین میبره.
سه سو
هالوگرام - تصویر مجازی سه بعدی
سه گودی؟ گودی، گودگاه = بعد؟
برابر فارسی:
سه پودی،

بپرس