سنگین دست. [ س َ دَ ] ( ص مرکب ) کسی که بتأمل و تانی کار کند. ( غیاث ) ( آنندراج ) : بیستون را تیشه ام در حمله اول گداخت نیست با من نسبتی فرهاد سنگین دست را.صائب ( از آنندراج ).
ham-handed (صفت)زشت، بی مهارت، سنگین دستham-fisted (صفت)سنگین دستheavy-handed (صفت)زشت، بی مهارت، خام دست، سنگین دست