سنگی در یا توی ترازوی کسی نگذاشتن
اصطلاحات و ضرب المثل ها
به کسی اعتنا نکردن؛ برای او ارزش و اهمیتی قایل نشدن
مثال:
آن گاه مردی بسیار خوش صورت و نورانی دیدم با محاسن سفید و موی بلند که گروهی دور او را گرفته بودند و دست و پایش را می بوسیدند و هرچند قرعه ی بهشت به نامش درآمده بود، از رفتن بدانجا سخت ابا داشت و ابدا سنگی در ترازوی ملائکه ای که مامور بودند او را به بهشت ببرند، نمی گذاشت و معلوم بود که برای خود عالمی دارد ماورای این عالم ها.
( صحرای محشر – محمدعلی جمال زاده )
توضیح:
همچنین:
← «تره [ هم ] برای کسی / چیزی خرد نکردن»؛
← «محل سگ به کسی نگذاشتن»؛
← «پِهِن [ هم ] بار کسی نکردن»؛
← «فاتحه برای کسی / چیزی نخواندن»
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید