سنگرک. [ س َ رَ ] ( اِ ) سنگچه که تگرگ و ژاله باشد. ( برهان ) ( آنندراج ). ژاله. ( الفاظ الادویه ). سنگچه. ( جهانگیری ). || بادریسه و آن چرم یا چوبی باشد مدور که در گلوی دوک محکم کنند وبه عربی فلکه خوانند . ( آنندراج ) ( برهان ). بادریسه دوک و سنگوک نیز گفته اند. ( فرهنگ رشیدی ). بادریسه دوک که آنرا سنکوره و شولک نیز گویند. بهندش بهرکی خوانند. ( شرفنامه منیری ).