سنگربندی

/sangarbandi/

معنی انگلیسی:
entrenchment, fortification, intrenchment

لغت نامه دهخدا

سنگربندی. [ س َ گ َ ب َ ] ( حامص مرکب ) برآوردن سنگر در مقابل دشمن. ( یادداشت بخط مؤلف ).

فرهنگ فارسی

بر آوردن سنگر در مقابل دشمن
عمل سنگر بستن .

فرهنگ عمید

عمل ساختن و آماده کردن سنگر.

مترادف ها

bulwark (اسم)
حامی، پناه، بارو، موج شکن، دیوار، خاکریز، خاکریز یا جان پناه، دیواره سد، سنگر بندی

fortification (اسم)
تقویت، استحکام، بارو، سنگر بندی

entrenchment (اسم)
خندق، سنگر بندی، سنگر

فارسی به عربی

تحصین

پیشنهاد کاربران

بپرس