سنگ سبو. [ س َ گ ِ س َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) قوسی گوید: نزد درویشان اهل طریق اصطلاحی است که هرکه بی طریقی کند او را سنگ سبو کنند و آن چنان است که مجلسی دارند و نقیب و سایر اهل طریق نشینند و شخص مجرم را سبویی از ریگ پر کرده در گردن آویزند و در مقابل ایستاده دارند تا وقتی که جرم او را عفو کنند. ( آنندراج ). وجه اشتقاق عامیانه. رجوع به سنگ صبور شود. || سبد پر از سنگریزه. ( ناظم الاطباء ).