سنگ در موزه امدن
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
سنگ در موزه آمدن ؛ ریگ به کفش درآمدن. کنایه از بی تاب شدن و بی قراری داشتن.
- || لنگ شدن. ترک سفر کردن :
چو وهم تو در سیر برهان نماید
از او باد را سنگ در موزه آید.
انوری
- || لنگ شدن. ترک سفر کردن :
چو وهم تو در سیر برهان نماید
از او باد را سنگ در موزه آید.
انوری