سنگ در موزه اف

لغت نامه دهخدا

سنگ در موزه افتادن. [ س َ دَ م َ / مو زَ / زِ اُ دَ ] ( مص مرکب ) کنایه از اقامت کردن. ( برهان ) ( فرهنگ رشیدی ). کنایه از حرکت بازماندن. ( آنندراج ). ترک نمودن سفر. ( برهان ). ترک سفر کردن. ( از فرهنگ رشیدی ) ( آنندراج ). رجوع به سنگ شود. || اضطراب. بی قراری. ( فرهنگ رشیدی ). بی آرام. بی قراری. ( غیاث ). مزاحمت. بی قراری. ( برهان ) :
کله آنگه نهی که درفتدت
سنگ در موزه کیک در شلوار.
سنایی.

پیشنهاد کاربران