سنگ بر قندیل زدن. [ س َ ب َ ق ِ / ق َ زَ دَ ] ( مص مرکب ) کنایه از تاریک کردن و مکدر ساختن. ( برهان ). منغص و مکدر ساختن عیش کسی. ( فرهنگ رشیدی ) : ساقیا منگر بدان کاین می همی از بددلی سنگ بر قندیل عقل بددل رعنا زدند.سنایی ( دیوان چ مصفا ص 95 ).نیست سنگم بنزد کس که مراسنگها زد زمانه برقندیل.اوحدالدین انوری.|| کنایه از توبه کردن از شراب خوردن. ( آنندراج ).