سنگ بر سبو زدن ؛ به احتمال ضرر و خطری آزمون کردن :
که من چون سپه روی آرد بروی
زنم یکسره سنگ را بر سبوی.
فردوسی.
چو خواهی که پیدا کنی گفتگوی
بباید زدن سنگ را بر سبوی.
فردوسی.
و گفتند فردا سنگ بسبو خواهیم زد تا چه پدید آید هرچند سود ندارد. ( تاریخ بیهقی ) .
کنایه از هویدا کردن رمز و رازی
چو خواهی که پیدا کنی گفت و گوی
ببــــــایــــــد زدن سنـــــــــگ را بر ســــــــبوی
فردوسی