سنگ بر سبو امدن

لغت نامه دهخدا

( سنگ بر سبو آمدن••• ) سنگ بر سبو آمدن. [ س َ ب َس َ م َ دَ ] ( مص مرکب ) کنایه از توبه کردن از شراب خوردن و عیش منغص کردن و شدن. ( آنندراج ) :
گزیدم خاکساری تا شوم ایمن ندانستم
که هرجا هست سنگی بر سبوی عشق می آید.
صائب ( از آنندراج ).
رجوع به سنگ و سنگ بر سبو زدن شود.

فرهنگ فارسی

( سنگ بر سبو آمدن ) کنایه از توبه کردن از شراب خوردن و عیش و منغض کردن و شدن .

پیشنهاد کاربران

بپرس