سنگ بر

لغت نامه دهخدا

سنگ بر. [ س َ ب ُ ] ( نف مرکب ) سنگ برنده. حجار.آنکه سنگ از کوه و جز آن برد. سنگلاخ. ( ناظم الاطباء ). || هم سفر و رفیق سفر. ( ناظم الاطباء ).

سنگ بر. [ س َ ب ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان تبادکان بخش حومه شهرستان مشهد. دارای 290 تن سکنه است. آب آن از قنات و رودخانه. محصول آنجا غلات و شغل اهالی زراعت و مالداری است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان تبادگان بخش حومه شهرستان مشهد .

پیشنهاد کاربران

سنگبر با فتح ب یعنی شخصی یا ماشینی که سنگ حمل می کند ولی با ضم ب یعنی شخصی یا ماشینی که سنگ می تراشد.
اسامی که من درباره این روستا شنیده ام۱ سنگبر و۲سنگور واگر به خودروستا سفرکنیدوازنزدیک آثاربجامانده ازدورانهای قدیم این روستا راازنزدیک مورد برسی وتحقیق قراردهیدمثل جابجاشدن خودروستا که بیشتراز ۶باراتفاق
...
[مشاهده متن کامل]
افتاده واثاراین جابجاشدن رامیتوان دیدویکی وجودآتشکده وآثاری که وجود بنایی قدیمی وهم تاریخ آتشکده که درجنب قبرستان روستامیباشدکه درقدیم راهی ازداخل آتشکده موجود بوسیله تونل زیرزمینی به هم مربوط میشده وبزرگترین گورستانی که درتمامی روستاهای اطراف نظیرش نیست که تمامی این گورهای قدیمی ازسنگ چخماق سفیدوسنگ نوعی دیگرکه دررشته کوه مزنگان که چندکیلومتری این روستا که ازطریق دوراه جداکه از دوروستای خیرآبادوروستای معروف به شرشرمیگذردقابل عبوروحمل به روستای سنگبر میباشد مورداستفاده وساخت قرارگرفته شده که به نظربنده شغل مردم این روستاسنگبری و سنگتراشی بوده واسم این روستا به نظرمن همان سنگور یاسنگ گور. بوده چون به نظرمن گورستان این روستا درزمان خودش باوجودآتشکده موجود درروستاازمرکزیت ورونق کسب وکاروومحلی برای عبادت ادیان زمان خویش ومحلی مناسب برای دفن انوات زمان خودش بوده درضمن این نتیجه گیری شخصی من طبق دید گاه ومستندات موجودوشفاعی خودم بوده ممنون

بپرس