سنمار. [ س ِ ن ِم ْ ما ] ( اِخ ) معماری رومی که قصر خورنق را برای نعمان بن منذر بساخت. نعمان برای آنکه وی کاخی نظیر آن یا بهتر از آن برای دیگری نسازد دستور داد تا او را از فراز کاخ بر زمین افکندند و «جزاء سنمار» ( پاداش سنمار ) از این رو در عرب مثل شده است. ( فرهنگ فارسی معین ). نام شخصی بود رومی که قصر خورنق را او ساخته است. و سنمار خورنق را چنان ساخته بود که در شبانروزی بچند رنگ مختلف میشد؛صبح دم کبود بود و در نیم روز سفید مینمود و بوقت عصرزرد میشد. چون تمام گردید او را خلعتی فاخر و نعمتی وافر دادند. از آن بغایت خوش وقت شد و گفت : اگر میدانستم که ملک این چنین احسان میکند عمارتی به از این میساختم ، چنانکه آفتاب بهر طرف که سیر نماید آن قصر بدان جانب میل کند. نعمان بتصور آنکه مبادا برای دیگری از ملوک بهتر از این بسازد حکم فرمود تا او را بربالای قصر برده بزیر انداختند. ( برهان ) ( آنندراج ). بضرورت شعر به سکون و مخفف میم آمده است :
بخشش خورشید تام باشد از عمر
گربکشندم بسان سنجر و سنمار.
؟ ( از لغت نامه اسدی ).