سندوس

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

سندوس. [ س َ ] ( اِ ) پارچه نازک از پنبه و کتان : و بر ایشان جامه های پشمین و سندوس فکنده. ( مجمل التواریخ و القصص ). سندس.

فرهنگ فارسی

پارچه نازک از پنبه و کتان

پیشنهاد کاربران

1. واژه "سن" که جزء نخستین واژه "سندوس" است، هر دو حرف آن ابتدا به ساکن هستند و اعراب ندارند. صورت کهن این واژه در زبان اوستائی به صورت "سئن" آمده است که به معنای شاهین است که پرنده ای شکار است و جثه ای کوچکتر از عقاب دارد. در جغرافیای طبیعی غرب ایران، این واژه در ابتدای شهرهای سنندج ( سئن دژ سنان دژ: قلعه شاهین ها ) ؛ صائین دژ ( شاهیندژ کنونی ) و صحنه ( شهری در استان کرماشان که نام آن تحریف شده و سئنه میبایست بوده باشد ) یافت می شود. در ریخت شناسی این واژگان هم میتوان اشاره کرد که در گذشته قلعه های محکم و غیر قابل نفوذ همچون قلعه الموت ( آشیانه عقاب ) از ترکیب واژگانی مشابه بهره برده اند، واژه "الُ ( با تلفظ ضمه روی حرف ل ) صورت کهن عقاب در زبان فارسی است که صورت نخستین آن در زبان کردی تا به امروز به صورت هلو ( هه لۆ ) رایج است. بدین ترتیب واژه سندوس از ترکیب دو واژه "سن" و "دوس" تشکیل شده که رو هم رفته به معنای "دژ شاهین" است. برخی هم بر این باورند که "سن" از آسن ( ئاسن ) در زبان کردی آمده است و معنای دژ آهنین می دهد. از نظر نگارنده این معنا برساخته است و از تشابهی ظاهری برخوردار است.
...
[مشاهده متن کامل]

2. سرزمین سندوس یکی از پر آب ترین و حاصلخیزترین سرزمین های دور و بر خویش است. پرآبی آن به حدی بوده است که در گذشته های نه چندان دور، برنج کاری ( چلتوک در زبان کردی ) در آن رایج بوده و گویا مردمان ارمنی ساکن شهر نقده و اطراف در این فن استاد بوده اند. ویژگی برنج آن است که در زمینهای پر آب به عمل می آید. در زبان کردی به زمینی که آب ازآن تراوش می کند "زنَ" ( ابتدا به ساکن و به فتح نون ) اطلاق می شود. با توجه به هم مخرج بودن حروف "ز" و "س" و تبدیل شدن به یکدیگر در لهجه های مختلف کردی، این واژه به "سن" تغییر چهره داده است و در ترکیب با کلید واژه "دوس" به معنای دژی در سرزمین پرآب است که کاملا با جغرافیای طبیعی این دیار همخوان است.
3. سرزمین سندوس در کتابهای تاریخی معاصر و گذشته که برساخته زبان فارسی و ترکی است به صورت واژه سلدوز ( با فتحه و با ضمه حرف نخستین ) ثبت شده است. بعضی از محققین این واژه را منسوب به امیرحسن خان چوپانی می دانند که یکی از امرای سلسله چوپانیان از قبیله مغول بوده است و 800 سال پیش در این ناحیه حکومت کرده است و این سرزمین را به نام طایفه خود کرده است!! این گزاره دارای مغلطه است و صحت ندارد؛ در هر جغرافیایی و در هر زمانی، این مردمان بوده اند که به نام سرزمین و محل سکونت خود شناخته می شده اند و نه بالعکس. در نام گذاری اماکن به طور طبیعی، زیرساخت های امنیتی و اجتماعی پیش گفته در مقدمه مقاله لحاظ می شده است و تنها به صرف شباهت های نگارشی و آوایی نمیتوان سره را از ناسره بازشناخت. اگر با برهان خلف این فرض غلط را از سوی محققین فارس یا ترک ، درست فرض کنیم با معنا کردن این واژه در زبان ترکی متوجه می شویم که معانی "دشت پرآب" ( که این معنی هم جای تردید است ) و "آب ستاره"، به هیچ وجه نمیتواند نام یک طایفه باشد تا بعدها به سرزمینی دیگر اطلاق شود. معنای نخستین سلدوز در زبان ترکی برگرفته از "سولو" و "دوز" میباشد که بخش دوم آن اصلا به معنای دشت نیست و با دو تلفظ جداگانه به معنای "راست" و "نمک" است. همچنین معنای اخیر یعنی "آب ستاره" ترکیبی استعاری است که با شعور مردمان گذشته در نام گذاری اماکن تعارض دارد و نوعی آسمان و ریسمان به هم بافتن است. اگر در همین واژه تحریف شده سلدوز هم دقت کنیم از واژه "سل" و "دوز" درست شده است که اولی در زبان کردی بدل یافته از ریشه ی "زل" می تواند باشد که به معنای باتلاق است و در ترکیب با کلید واژه دوم به معنی " دژی در میان باتلاق" است. معنی اخیر هم با جغرافیای طبیعی سندوس همخوانی دارد و چنین دژی در میان باتلاق و نیزارهای باستانی این دیار حاکی از هوش نظامی مردمان آن روزگار بوده که چنین استحکاماتی را احداث کرده اند. سوق الجیشی بودن و در مسیر کاروانهای تجاری و زیارتی بودن این سرزمین وجود دژهای متعدد در این سرزمین را ایجاب می کرده است، سرزمینی که در طول تاریخ مورد طمع اقوام و ملتهای گوناگونی قرار گرفته و پیاپی سوخته و ویران شده است به حدی که در برهه ای از تاریخ، محل تردد خرسها و گرازها و مارها شده بود

نام بومی شهرستان نقده
نام خواهر خشایار شاه
سرزمین محل دریاچه ارومیه ، سن دوس ، دژ شاهین ،

بپرس