مگر ایمنی از سرای فسوس
که گه سندروس است و گه آبنوس.
فردوسی.
دارد خجسته غالیه دانی ز سندروس چون نیمه ای ز عنبر سارا بیا کنی.
منوچهری.
ز فریاد شیپور وآواز کوس پدید آمد از سرخ گل سندروس.
نظامی.
|| رنگ سرخ. ( برهان ) : زمین تازه شد کوه چون سندروس
ز درگاه برخاست آوای کوس.
فردوسی.
تو گفتی که ابری برنگ آبنوس بیامد ببارید از او سندروس.
فردوسی.
|| مطلق زرد. ( فرهنگ رشیدی ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ) : رخ لاله رخ گشت چون سندروس
به پیش سپهبد زمین داد بوس.
فردوسی.
|| سنگی است از سواحل دریای خزر. ( تحفه حکیم مؤمن ).