سندان شکستن. [ س ِ ش ِ ک َ ت َ ] ( مص مرکب ) خرد کردن سندان. بقطعات کردن سندان.- سندان بمشت شکستن ؛ خرد کردن سندان بزخم و ضرب مشت و آن کنایه از کار ناممکن است : بخردان مفرمای کار درشت که سندان نشاید شکستن بمشت.سعدی.رجوع به سندان شکستن شود.