سندان دل

لغت نامه دهخدا

سندان دل. [ س ِ دِ ] ( ص مرکب ) سخت دل. دل سخت. آهن دل. مقابل نرم دل :
مرد خندان دل نباشی مرد سندان دل مباش.
سنایی.
چه مایه بنده سندان دلم ترا ملکا
که در ترازوی نیکی کم از سپندانم.
سوزنی.

فرهنگ فارسی

سخت دل . آهن دل . مقابل نرم دل

پیشنهاد کاربران

سنگ دل، بیرحم، بی مروت، ناجوانمرد، بی شفقت، نامهربان،

بپرس