دیکشنری
مترجم
بپرس
سنجیدنی
مترادف سنجیدنی
: قابل سنجش، سنجش پذیر، قابل ارزشیابی، وزن کردنی
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
سنجیدنی. [ س َ دَ ] ( ص لیاقت ) درخور سنجیدن. از در سنجیدن. || موزون. وزن. کشیدنی.
فرهنگستان زبان و ادب
{measurand, analyte} [مهندسی محیط زیست و انرژی] عنصر یا ماده ای که سنجش پذیر است و سنجیده می شود
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها