سنجیدنی


مترادف سنجیدنی: قابل سنجش، سنجش پذیر، قابل ارزشیابی، وزن کردنی

لغت نامه دهخدا

سنجیدنی. [ س َ دَ ] ( ص لیاقت ) درخور سنجیدن. از در سنجیدن. || موزون. وزن. کشیدنی.

فرهنگستان زبان و ادب

{measurand, analyte} [مهندسی محیط زیست و انرژی] عنصر یا ماده ای که سنجش پذیر است و سنجیده می شود

پیشنهاد کاربران

بپرس