سنتورزن. [ س َ زَ ] ( نف مرکب )آنکه سنتور نوازد. ( فرهنگ فارسی معین ) : کبک ناقوس زن و شارک سنتورزنست فاخته نای زن و بط شده طنبورزنا.منوچهری.