سنبوب

لغت نامه دهخدا

سنبوب. [ سَم ْ ] ( ع ص ) رجل سنبوت ؛ مرد خشمناک. ( ناظم الاطباء ). رجوع به سنبات شود. || سنبات و نمایش. ( ناظم الاطباء ). || ( اِ ) هر چیز که بنظر آید و نمودی داشته باشد. ( ناظم الاطباء ). این لغت پرداخته فرقه آذرکیوان است. رجوع به سنبات شود.

پیشنهاد کاربران