سنایی ابوالمجد مجدود بن ادم

دانشنامه آزاد فارسی

سنایی ابوالمجد مجدود بن آدم. سَنائی، ابوالمَجْد مَجْدودِ بن آدم (غزنه ۴۷۳ ـ ۵۳۵ ق)
شاعر و عارف ایرانی. نخست مدحِ شاهان غزنوی، چون مسعود سوم و ابراهیم و بهرام شاه، کرد، اما چون تندخو و بدزبان بود و از مدح شاهان نیز طَرْفی نبست، به مسافرت در شهرهای خراسان پرداخت. سپس درپی تغییر حال و مجذوبیتی که در سفر حج در او پدیدار شد، و دربارۀ آن روایت ها فراوان و گاه با افسانه درآمیخته است، به تصوف و زهد گرایید و در پایان سفر خود در غزنه گوشۀ عزلت اختیار کرد. از این پس مدایح او به سروده های زهدی و توحیدی تبدیل شد. شیوۀ خاص او را در نظمِ مواعظ و زهدیات، شاعرانی چون خاقانی شروانی و عبدالرزاق اصفهانی تقلید کرده اند. او را نخستین شاعر بزرگ در این اسلوب دانسته اند. در قصیده سرایی از عنصری و فرخی پیروی می کرد. جز اشعار بسیاری در منقبت آل محمد (ص)، به ویژه علی (ع)، هجویات و هزلیات نیز دارد. سنایی اولین کسی است که غزل عرفانی سرود. مقبره اش در غزنه زیارتگاه دوستداران اوست. از آثارش: دیوان (تهران، ۱۳۴۱ ش)؛ حدیقة الحقیقه (تهران، ۱۳۴۶ ش)؛ مکاتیب به نثر. مثنوی های سنایی شامل طریق التحقیق، سیرالعباد الی المعاد، کارنامۀ بلخ/مطایبه نامه، عقل نامه و عشق نامه به تصحیح مدرس رضوی در یک مجموعه به چاپ رسیده است (تهران، ۱۳۴۸ ش).

پیشنهاد کاربران

سنائی غزنوی از شعرای اهل سنت و جماعت بوده و این شعر هم نمونه ای برای مذهبش /به کتاب حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه سنائی مراجعه کنید یا یک بیت از ابیات زیر را در گوگل جستجو کنید تا به کتاب و شعر کامل برسید
...
[مشاهده متن کامل]

اهل سنت و جماعت بدون استثنا همه عاشق اهل بیت و ائمه و خلفای راشدین و صحابه هستند در هیچ کتابی از فقها یا اندیشمندان و علمای اهل سنت نمی توان جمله ای خلاف این مطلب پیدا کرد امروزه همه به اینترنت دسترسی دارند و راحت می توانند در آثار و کتب و نوشته های بزرگان و اندیشمندان و علمای اهل سنت و جماعت کاوش و تحقیق و جستجو کنند تفاوت اهل سنت و جماعت با شیعیان این است که هر کسی را در جایگاه خودشان دوست دارند و غلو نمی کنند مثلا امامان را در جایگاه امامان و امهات المؤمنین را در جایگاه خودشان دوست دارند به هیچ کس توهین نمی کنند و کسی را لعن نمی کنند و آن را بی ادبی و دور از اخلاق و نزاکت می بینند. اینکه هزار و اندی سال پیش چه اتفاقی افتاده و کی مقصر بوده یا نبوده برای ما مهم نیست و هیچ چیزی غیر از قرآن صد در صد سالم و صحیح به دست ما نرسیده و مورخین و راویان اخبار هم در تمام جنگ ها و در صحنه اتفاقات حضور نداشتند و از نیت و طینت طرفین هم ( غیر از خدا ) آگاه نبودند چطور می شود به تاریخ اعتماد کرد؟ ما الان در این دوره زندگی می کنیم از ما در مورد گذشتگان سؤال نمی شودبلکه از ایمان و اعمال و اخلاق خودمان سؤال می شود.
قفصی بوده سینهٔ صدّیق/عندلیبی درو به نام عتیق
دل خود چون به شرع او بربست/به نخستین دم آن قفص بشکست
گشت حاصل هرآنچه او مسؤول/نام کُل بر دلش نهاد رسول
عندلیب دلش چو بالا جَست/در درازای شرع پهنا گشت
عرش و شرع محمدی برِ او/هم در آن سینهٔ منوّر او
دین چو شمعی و مصطفی جانش/جان بوبکر بود پروانه اش
جد بوبکر بود دین را جاه/دین ز بوبکر یافت تاج و کلاه
صدق او میزبان ایمان بود/مصطفی هرچه خواست او آن بود
دست هر ناکسی بدو نرسد/پای هر سفله ای درو نرسد
چشم ایمان جمال او بیند/کور کی چهرهٔ نکو بیند
ای ندانسته حدق بوبکری/تو چه دانش ز صدق بوبکری
جان پر کبر و عقل پر مکرت/کی نماید جمال بوبکرت
تو بدین چشم مختصر بینش/چون توانی بدیدن آن دینش
چشم بوبکر بین ز دین خیزد/نه ز مکر و هوا و کین خیزد
حور صدر قیامتش خواند/رافضی قیمتش کجا داند
کرد بوبکر کار بوبکری/تو نه مرد عیار بوبکری
بر براقی که مصطفی پرورد/رافضی رایضی چه داند کرد
بود بوبکر با علی همراه/تو زبان فضول کن کوتاه
آفرین خدای بی همتا/بر ابوبکر باد و شیر خدا
صورت صدقش از دریچهٔ فضل/دیده فاروق را به علم و به عدل
هر دو مهتر برای دین بودند/در سیادت سزای دین بودند
منبع: سنایی � حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه � الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیه السّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران �بخش ۲۰ - فی قربته و حق صحبته مع رسول اللّٰه

بپرس