سناریو

/senAriyo/

مترادف سناریو: فیلم نامه، فیلم نوشت

متضاد سناریو: پیس، نمایشنامه

معنی انگلیسی:
scenario, screenplay, continuity

فرهنگ فارسی

نمایشنامه، مخصوص فیلم سینما، داستان شرح صحنه ها

فرهنگ معین

(س ) [ ایتا. ] (اِ. ) فیلم نامه ، داستان مخصوص فیلم سینما.

فرهنگ عمید

داستان یا شرح صحنه های یک فیلم که در آن بیشتر به طرح ریزی صحنه ها و مناظری که باید فیلم برداری شود و چگونگی حرکت دوربین ها و گرفتن تصویر از هنرپیشگان توجه می شود و کارگردان از روی آن فیلم را تهیّه می کند.

جدول کلمات

فیلمنامه

پیشنهاد کاربران

واژه مصوب فرهنگستان:
فرانامه
تعریف: داستان یا روایت یا توصیفی نظام مند از سلسله رویدادهایی که ممکن است در آینده رخ دهد
رزم‏نامه
تعریف: ترسیم و تجسم وضعیت هایی که دستیابی به هدف های منظورشده در دستورالعمل تمرین های راهکنشی فرمانده را امکان‏پذیر سازد
سناریو: نمانامه.
گزینه ( در بسیاری باره ها )
برای یافتن واژه ی برابر پارسی در برگردان زبان های بیگانه و بویژه عربی باید از برخورد از دید من، خشک مغزانه ی برگردان واژه به واژه پرهیز نموده، آرش آن ها را بسته به هر باره و گزاره بدیده گرفت.
...
[مشاهده متن کامل]

نمونه:
پوتین در یک همایش رسانه ای گفت: ما همیشه برای هر گزینه ای ( سناریویی ) آماده ایم.
از یادداشتی در دستِ کار

نمایشگاه، صحنه که در آنجا مانور نظامی صورت میگیرد.
سناریو پروازی رو چی بگم؟
فرآیند و سلسله کارهایی هست که در یک پرواز باید رعایت بشه
سناریو در علوم سیاسی چه معادلی می شه براش قرار داد؟
داستان، فیلمنامه
برنامه ریزی و تدبیر
دستاوردهای فکری عملی
دستاوردهای فکریه عملی
شرح داستان
( ( روایت ) )
تو حوزه ی کسب و کار، برای آینده پژوهی حالت های مختلف که ممکنه پیش بیان سناریو گفته میشه ( سناریو خوش بینانه، سناریوی محتمل تر، سناریوی بد بینانه ) .
روایت های مختلف معادل مناسبی هست. ( روایت خوش بینانه، روایت محتمل، روایت بدبینانه ) .
...
[مشاهده متن کامل]

به نظرم از معادل مستقیم سناریو ( داستان، فیلمنامه، . . . ) زیباتر، کاربردی تر و پر معنا تره.
روایت داستان رو از دید راوی های مختلف داستان بررسی میکنه ( حالتهای سوم شخص یک داستان )

نوشتن فیلمنامه ها

سناریو: متن نوشته شده برای ساخت فیلم، بدون جزئیات فنی نظیر چگونگی حرکت دوربین. سناریو به زبان ایتالیایی به معنای فیلمنامه است. ( اصطلاح سینمایی )
فرنامه از پهلوی به جای سناریو.
فرنامه از پهلوی باستان
سلام. کلمه پهلوی فرنامه به جای سناریو عالی است. این نظر حقیر است.
سناریو
نمایشنامه ، صحنه آوری ، سهن آری ، سهن آرو ( آر او از آوردن مانند کِشو : کِش او از کِشیدن ) ، نظرنوشته ، نگرنوشته، بازینامه، بازینوشته
یعنی فیلم نامه ای که بر اساس داستانی ازش فیلم میسازند و در سینما اکران میشود

داستان. فیلم نامه. اتفاقی غمگین
داستان. یک اتفاق غمگین
سناریو ( اجتماعی، اقتصادی وسیاسی ) =چندرویکنش.
شرح نامه
داستان
طرح
متن
فیلمنامه، وضعیت، حالت ( برای نمونه در worst case scenario که �بدترین حالت یا وضعیت� ترجمه می شود، طرح قبلی برای انجام کاری
فیلنامه
نمایشنامه مخصوص فیلم سینما
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٨)

بپرس