سناتور

/senAtor/

مترادف سناتور: عضو سنا، عضو مجلس اعیان، نماینده مجلس اعیان

معنی انگلیسی:
senator

لغت نامه دهخدا

سناتور. [ س ِ ت ُ] ( فرانسوی ، اِ ) وکیل مجلس اعیان. وکیل مجلس سنا.

فرهنگ فارسی

عضوسنا، نماینده درمجلس سنا
( اسم ) عضو سنا وکیل مجلس اعیان .

فرهنگ معین

(س ) [ فر. ] (اِ. ) عضو مجلس سنا، نماینده مجلس اعیان .

فرهنگ عمید

عضو مجلس سنا.

مترادف ها

holdover (اسم)
تمدید، سناتور

فارسی به عربی

عضو مجلس الشیوخ

پیشنهاد کاربران

سناتور ؛ زندگی دهنده یا شخص ایجاد کننده ی شرایط زندگی.
حالا این مفهوم چطور در دل این کلمه وجود دارد در متن تحلیلی زیر تبیین شده است؛
لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ ؛ در اینجا برای کلمه ی سنتهٌ از کلمه ی أخذ استفاده شده که از یک زاویه احتمالاً منظور قرآن از کلمه ی سنتهٌ زنده شدن و زندگی باشد. یعنی از کسی زنده نشده و زندگی أخذ نمی کند. نه تنها از کسی زندگی أخذ نمی کند بلکه سناتور و زندگی بخش است.
...
[مشاهده متن کامل]

و از یک زاویه دیگر احتمالا منظور قرآن أخذ سن و سال بوده باشد به طوری که یکی از چهارده بُعد کلمه انسان همین مفهوم سن و سال در این کلمه است یعنی خدا مثل انسان و مخلوقات دچار پیر سنی نمی شود که هر دو برداشت هم برای وجود خدا قابل پذیرش است.
کلمه ی بعدی که ولا نوم باشد با ترجمه و برگردان امروزی به معنی خواب ندارد ترجمه گردیده است. در کلمه ی نوم مفهوم نَم و نا و نُویی و تازگی قابل دیدن هست. یعنی با خوابیدن و استراحت بدن انسان انرژی تازه و نُوئی یا اصطلاحاً نَم و نایی برای مانایی به خود می گیرد. بر همین مبنا مفهوم نوم برای وجود خدا کاربردی ندارد. کلماتی که در کلمه ی نوم برای مفهوم دریافت انرژی قابل دیدن است اصطلاح نم و نا است. این اصطلاح که گفته می شود نایی برام نمونده اشاره به توان و نیرو و انرژی دارد. کلمه ی نام هم که در نام گذاری ها برای احراز هویت از این کلمه استفاده می کنیم یعنی نام و هویت مرتبط با مکانی که در آن حیات و نم و نا و نمایی پیدا کرده و زنده شده است دارای مفهوم می باشد. کلمه ی هویت که در ابزاری به نام هویه ی لحیم کاری از آن استفاده می شود ابزاری است که نیاز به تولید گرما جهت لحیم کاری وجود دارد. لذا کلمات نَم و نا و نوم و نام، نما، نیما، نمامه، منامه کلماتی هستند که به لحاظ مفهومی مرتبط باهم هستند. یعنی فرد نیما، فردی است که دارای نام و نمایی می باشد و نامدار است. به مفهوم دارای هویت و حیات و زنده و دارای گرمای وجود مفهوم می رساند.
با این تفسیر اصطلاح نمامی کردن که به سخن چینی ترجمه و برگردان شده است به مفهوم کسب اطلاعات و دریافت نام و نشانی و احراز هویت از چیزی دارای مفهوم می باشد.
منامه ؛ این کلمه نیز که پایتخت بحرین می باشد به لحاظ اقلیمی نیز در منطقه ی حاره با یک فاصله ی تقریبی سه هزار کیلومتری از خط استوا با منابع نفت و گاز فراوان به لحاظ مفهومی از یک زاویه مرتبط با مفهوم انرژی و گرما و حرارت و از یک زاویه دیگر مرتبط با داشتن اصالت و تمدن و توانمندی و هویت و مانایی دارای مفهوم می باشد.
نیما ؛ نامدار ، دارای نام و نما ، دارای هویت ، اصالت دار.
به نوعی کلمه ی نیما با ریخت مشابه حمد و حامید یا کلمه ی کیمیا که از کمیت و کمیابی و با ارزش بودن مفهوم دارد به طوری که واژه ی کیمیاگری به مفهوم گرایش انسان به چیزهای کمیاب و با ارزش باعث پیدایش علم کیمیاگری که با تلاش برای تبدیل مس به طلا تحت عنوان کیمیستری با تغییر ریخت شیمی امروزی شد و رونق و رواج پیدا کرده است.

با توجه به سرچشمه و ریشه ی مشترک زبان ها احتمالا مفهوم کلمه ی سناتور مرتبط با مطلب زیر باشد؛
لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ ؛ در اینجا برای کلمه ی سنتهٌ از کلمه ی أخذ استفاده شده که از یک زاویه احتمالاً منظور قرآن از کلمه ی سنتهٌ زنده شدن و زندگی باشد. یعنی از کسی زنده نشده و زندگی أخذ نمی کند. نه تنها از کسی زندگی أخذ نمی کند بلکه سناتور و زندگی بخش است.
...
[مشاهده متن کامل]

و از یک زاویه دیگر احتمالا منظور قرآن أخذ سن و سال بوده باشد به طوری که یکی از چهارده بُعد کلمه انسان همین مفهوم سن و سال در این کلمه است یعنی خدا مثل انسان و مخلوقات دچار پیر سنی نمی شود که هر دو برداشت هم برای وجود خدا قابل پذیرش است.
کلمه ی بعدی که ولا نوم باشد با ترجمه و برگردان امروزی به معنی خواب ندارد ترجمه گردیده است. در کلمه ی نوم مفهوم نَم و نا و نُویی و تازگی قابل دیدن هست. یعنی با خوابیدن و استراحت بدن انسان انرژی تازه و نُوئی یا اصطلاحاً نَم و نایی برای مانایی به خود می گیرد. بر همین مبنا مفهوم نوم برای وجود خدا کاربردی ندارد. کلماتی که در کلمه ی نوم برای مفهوم دریافت انرژی قابل دیدن است اصطلاح نم و نا است. این اصطلاح که گفته می شود نایی برام نمونده اشاره به توان و نیرو و انرژی دارد. کلمه ی نام هم که در نام گذاری ها برای احراز هویت از این کلمه استفاده می کنیم یعنی نام و هویت مرتبط با مکانی که در آن حیات و نم و نا و نمایی پیدا کرده و زنده شده است دارای مفهوم می باشد. کلمه ی هویت که در ابزاری به نام هویه ی لحیم کاری از آن استفاده می شود ابزاری است که نیاز به تولید گرما جهت لحیم کاری وجود دارد. لذا کلمات نَم و نا و نوم و نام، نما، نیما، نمامه، منامه کلماتی هستند که به لحاظ مفهومی مرتبط باهم هستند. یعنی فرد نیما، فردی است که دارای نام و نمایی می باشد و نامدار است. به مفهوم دارای هویت و حیات و زنده و دارای گرمای وجود مفهوم می رساند.
با این تفسیر اصطلاح نمامی کردن که به سخن چینی ترجمه و برگردان شده است به مفهوم کسب اطلاعات و دریافت نام و نشانی و احراز هویت از چیزی دارای مفهوم می باشد.
منامه ؛ این کلمه نیز که پایتخت بحرین می باشد به لحاظ اقلیمی نیز در منطقه ی حاره با یک فاصله ی تقریبی سه هزار کیلومتری از خط استوا با منابع نفت و گاز فراوان به لحاظ مفهومی از یک زاویه مرتبط با مفهوم انرژی و گرما و حرارت و از یک زاویه دیگر مرتبط با داشتن اصالت و تمدن و توانمندی و هویت و مانایی دارای مفهوم می باشد.
نیما ؛ نامدار ، دارای نام و نما ، دارای هویت ، اصالت دار.
به نوعی کلمه ی نیما با ریخت مشابه حمد و حامید یا کلمه ی کیمیا که از کمیت و کمیابی و با ارزش بودن مفهوم دارد به طوری که واژه ی کیمیاگری به مفهوم گرایش انسان به چیزهای کمیاب و با ارزش باعث پیدایش علم کیمیاگری که با تلاش برای تبدیل مس به طلا تحت عنوان کیمیستری با تغییر ریخت شیمی امروزی شد و رونق و رواج پیدا کرده است.

علیرضا سناتور. ( خالق و مالک سناتور ) ، سناتور اصالتمه سجده کنید
در فارسی به مجلس انجمن میگن
در غرب به نماینده ای که بیش از سه بار نماینده میشه سناتور میگن، در مجلس سنا همگی سناتور هستن چمن بالای سه بار نماینده مجلس بودن،
پیشنهاد من اینه در فارسی به نمایندگانی که سناتور میشن با توجه به معنای فارسی مجلس که گفتم انجمن مشه ، بگیم ( انجمین )
به شخصی گویند که برای بار سوم به صورت پیاپی از طرف مردم یک منطقه انتخاب شده باشد که نماینده همان مردم منطقه در مجلس باشد
به شخصی میگویند که به صورت پیاپی برای بار سوم مردم یک منطقه به او رای داده باشند و نماینده ان مردم در مجلس شود
نام یک مدل از سیگار
عضو مجلس اعیان؛؛. . . کسی که بیش از دو دوره عضو مجلس باشد ودرصورت انتخاب دوباره از طرف مردم وعضو مجلس شدن به سناتور معروف میشود. . . .
باسلام
صرف نظر ازمعنی لغوی سناتور ، سناتور به کسی می گویند
که بیش از دو دوره نماینده مردم در مجلس نمایندگان مردمی هر کشوری باشد و بعداً می تواند برای مجلس سنا ( البته اگر کشورش چنین مجلسی را داشته باشد ) کاندید شود.
یعنی بزرک که در ایران استفاده نمیشه
بزرگ
یونیک
من معنای لغت نامه هارو قبول دارم چون ریشه کلمه سناست، اما تو این دوره زمانی ک هیچ چیزی سرجای خودش نیست و هر کلمه ای معنای جدیدی براش درست شده بین عوام ، سناتور هم مستثنی نبوده و امروزه از نظر اکثریت معنی
...
[مشاهده متن کامل]
بزرگ و فرمانده رو میده و خیلی ها با اینکه میدونن معناش اشتباست اما قبولش کردند، ما پارسی رو اصلا پاس نمیداریم و هر روز جملات، کلمات، اشعارزیبای شاعران بزرگمون متاسفانه بیشتر از روز قبل تحریف میشه و ادبیات پارسی بین روزمرگیهامون گم شده متاسفانه

واژه ی سناتور با واژه ی مسن هم ریشه است زیرا واژه پارسی کهن hanata و واژه ی پهلوی شنات ŝināt به معنی سال و سنه با تغییری در حرف ش که به س بدل شده ( خروش /خروس ) واژه ی پهلوی شنات به سنات بدل شده به زبان لاتین وارد شده بنابراین در لاتین سناتور معنی مسن ، و کهنسال و در معنی امروزی ریش سفید معنی می دهد .
...
[مشاهده متن کامل]


نامبروان
بزرگ و برتر
بزرگ - فرمانروا
الهیار ملکشاهی
سناتور = مهست /مهستبُد
در پارسی " هموند نشیناد زبرگان " ، " زبروند"
بی همتا. تک پر
در قالب لغت واژه ای یونانی به معنی بزرگ است
فرمانروا. . یا ی شخص بزرگ قابل اعتماد
فرمانروا
فرمانده، رهبر
بزرگ و گرانقدر
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٥)

بپرس