سمیران

لغت نامه دهخدا

سمیران. [ س ِ ] ( اِخ ) شهرکی است بناحیت پارس از داراگرد آبادان و بانعمت. ( حدود العالم ).

سمیران.[ س ِ ] ( اِخ ) قلعه استواری است بنزدیکی جویم ابی احمد و گرمسیر است و آب مصنعه دارد. ( فارسنامه ابن بلخی ص 159 ). قلعه محکمی است در ساحل یک نهر جاری بین کوهها و ولایت مارم صاحب الموت آنرا خراب کرده و این قلعه بملک دیلم متعلق بوده است. ( از معجم البلدان ).

فرهنگ فارسی

قلعه استوار یست بنزدیکی جویم ابی احمد و گرمسیر است و آب مصنعه دارد .

پیشنهاد کاربران

بپرس