سمکه

لغت نامه دهخدا

( سمکة ) سمکة. [ س َ م َ ک َ ] ( ع اِ ) یک ماهی. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به سمک شود. || ( اِخ ) نام برجی است در آسمان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به سمک شود.

فرهنگ فارسی

یک ماهی . یا نام برجی است در آسمان .

پیشنهاد کاربران

مذکر سمکه: سمک:ماهی
جمع مذکر : اسماک:ماهی ها
جمع مونث: سمکات:ماهی ها
ماهی
جمع=سَمَکات

بپرس