لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. آن که سم می پاشد، پاشندۀ سم، مٲمور دفع آفات که مزارع و باغ ها و جاهای دیگر را بر ضد حشرات و آفات نباتی سمپاشی می کند.
مترادف ها
گردپاش، سم پاش
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید