سمنگان
لغت نامه دهخدا
چنین داد پاسخ که تهمینه ام
تو گویی که از غم بدو نیمه ام
یکی دخت شاه سمنگان منم
ز پشت هزبر و پلنگان منم.
القصه با او هم بستر شده از او سهراب بزاد و در شهر سمنگان ایلات ترکستانی و اکراد بسیار بود و میباشد و در کوه سمنگان قلعه رستم بود که رستم بدانجا رفته. مادر سهراب را گرفته و از دربند از ارچنگان که در جانب شمالی کلات قریه بسیار بزرگی است موسوم به ارچنگان که مابین دو کوه واقع است و محل تعیش سهراب پسر رستم بود. بعد از گذشتن دو فرسنگ از ارچنگان که از دربند بیرون میروند. ( از آنندراج ). شهری است بخراسان اندر میان کوه نهاده و آنجا کوههاست ازسنگ سپید چون رخام و اندر وی خانه هایی کنده است و مجلسها و کوشکها و بت خانه هاست و آخر اسبان با همه آلتی که مر کوشکها را بیابد بروی صورتهای گوناگون از کردار هندوان نگاشته و از او نبیذ نیک خیزد و میوه بسیار. ( حدود العالم ). سمنگان یا سمنقان نام شهری است نزدیک جاجرم از اعمال نشابور نامش سملقان است. با لام و محدثین سمنقان نویسند با نون. ( از یاقوت ) :
غمی گشت چون بارگی را نیافت
سراسیمه سوی سمنگان شتافت.بیشتر بخوانید ...
فرهنگ فارسی
دانشنامه آزاد فارسی
رجوع شود به:سمنجان
wikijoo: سمنگان
سمنگان (ولایت). سمنگان (ولایت) Samangan(یا: سمنجان) ولایتی در شمال افغانستان، به مرکزیت شهر آیبَک. این ولایت در شمال کوه های هندوکش واقع شده است. مساحت سمنگان 13,438 کیلومتر مربع و جمعیتش 394هزار نفر است که غالباً ساکن روستاها هستند. سمنگان از غرب با سرپل، از شمال با بلخ، از شرق با بغلان و از جنوب با بامیان همسایه است. این ولایت به 7 بخش و 674 روستا تقسیم شده است. مردم سمنگان شامل تاجیک ها، پشتون ها، ازبک ها، ترکمن ها و هزاره ها می شوند. این منطقه از قدمت تاریخی زیادی برخوردار است چنان که در شاهنامه از تهمینه (مادر رستم) به عنوان دختر شاه سمنگان نام برده می شود. تخت رستم از آثار تاریخی این ولایت به شمار می رود. در ابتدا مردم سمنگان پیرو آیین بودا بودند ولی پس از فتح این سرزمین توسط صفاریان اسلام به این منطقه گسترش پیدا کرد. در ادامه این سرزمین توسط سامانیان و غزنویان فتح شد تا در نهایت توسط احمد شاه درانی (ابدالی) به افغانستان کنونی ملحق شد.
wikijoo: سمنگان_(ولایت)
پیشنهاد کاربران
ادعاهای بدون پشتوانه نیازمند بررسی دقیق زبان شناسی تاریخی، مطالعات باستان شناسی، و منابع معتبر تاریخی است. بیایید ادعاها را بخش به بخش بررسی کنیم و با استناد به منابع علمی و معتبر، جعلی بودن آن ها را نشان دهیم.
... [مشاهده متن کامل]
- - -
✳️ ادعای اول: �سمنگان از دو بخش سمن گان تشکیل شده و سمن به معنی شمن، دین اجدادی ترک ها است!�
🔻 پاسخ علمی:
1. واژه شناسی �سمنگان�:
واژه ی �سمنگان� ( Saman - gan ) از ریشه ی ایرانی می آید و ساختار آن بر پایه ی زبان های ایرانی شرقی ( مانند سغدی، بلخی ) است.
پسوند �ـگان� در فارسی میانه و نو، برای نشان دادن مکان یا جمع کاربرد داشته ( مثل دهگان، مرغ گان ) .
واژه ی �سمن� یا �سامن� در برخی گویش ها به معنای �خانه�، �مکان� یا حتی نام شخص آمده. در هر حال، هیچ منبع معتبر زبان شناسی یا تاریخی آن را با واژه ی �شمن� ( shaman ) مرتبط نمی داند.
2. ریشه ی واژه �شمن� یا �شامان�:
این واژه از طریق زبان روسی وارد زبان های اروپایی شد ( shaman ) و ریشه ی آن از زبان تونگوزی سیبری است ( واژه ی šaman ) .
بر اساس دایرةالمعارف بریتانیکا ( Britannica ) و Oxford Dictionary of World Religions، این واژه هیچ گونه پیوندی با زبان های ترکی یا ایرانی ندارد.
حتی در ترکی باستان ( Old Turkic ) ، واژه ای برای �شمن� وجود ندارد و بعدها از مغول ها یا اقوام سیبریایی گرفته شده است.
> 📚 منبع:
Britannica: Shamanism
Oxford Reference: Shaman
Janhunen, Juha. The Mongolic Languages, Routledge, 2003.
- - -
✳️ ادعای دوم: �سامانیان ترک بودند چون نامشان با سمنگان هم ریشه است!�
🔻 پاسخ علمی:
1. نسب سامانیان:
طبق منابع معتبر تاریخی از جمله تاریخ یعقوبی، طبری، بیهقی و دایرةالمعارف اسلام، سامانیان از نژاد ایرانی سغدی بودند.
مؤسس آن، سامان خُدات ( Saman Khudat ) اهل منطقه بلخ و بخارا بود، و پیرو زرتشتی گری، که در زمان منصور عباسی به اسلام گروید.
سامانیان به فارسی نویسی و احیای زبان فارسی پس از حمله ی اعراب شهرت دارند، نه زبان ترکی. آن ها را حتی پدران نوزایی فارسی می نامند.
> 📚 منبع:
Encyclopaedia Iranica: Samanids
C. E. Bosworth, The Ghaznavids, Edinburgh University Press
Richard Frye, The Golden Age of Persia, Phoenix Press.
2. ترک نبودن سامانیان:
آن ها خود را بازمانده ی شاهان ساسانی و خاندان های ایرانی می دانستند.
از نظر زبانی و فرهنگی، به زبان فارسی نوشتاری و دین اسلام پایبند بودند و حتی شاعران بزرگی مانند رودکی، دقیقی و فردوسی را حمایت کردند.
این خاندان پیش از ورود ترکان غزنوی و سلجوقی، در برابر نفوذ ترکان مقاومت می کردند.
- - -
✳️ ادعای سوم: �سمنگان شهری ترک نشین بود و چون در توران بود، پس منطقه ترک تبار است!�
🔻 پاسخ علمی:
1. �توران� در شاهنامه:
توران در شاهنامه مفهومی فرهنگی و اسطوره ای است نه قومی به معنای خاص.
�تورانیان� در شاهنامه عمدتاً نماینده ی دشمنان سیاسی و فرهنگی ایرانند، نه لزوماً قوم ترک. هیچ کجا فردوسی نگفته که تورانیان ترک اند.
2. ریشه ی تاریخی سمنگان:
سمنگان یکی از مناطق شرقی شاهنامه است که فردوسی از آن به عنوان منطقه ای بین ایران و توران یاد می کند. در واقع، موقعیت جغرافیایی آن در شاهنامه بین دو دنیای اسطوره ای ایران و توران است، نه لزوماً ناحیه ای با جمعیت ترک زبان.
از نظر باستان شناسی، مناطق شمال افغانستان محل تمدن های ایرانی زبان مانند بلخی ها، سغدی ها و باختری ها بوده است.
> 📚 منبع:
احسان یارشاطر، تاریخ ایران کمبریج، جلد سوم
ژاله آموزگار، تاریخ اسطوره ای ایران
D. N. MacKenzie, A Concise Pahlavi Dictionary
- - -
✳️ ادعای چهارم: �در منابع دیگر، سمنگان در خراسان و خوزستان هم آمده است�
🔻 پاسخ علمی:
این نکته صحیح است، اما هیچ ربطی به اقوام ترک ندارد. در ایران زمین، واژه هایی مانند �سمن�، �سامن�، �سمنگان� در گویش ها و زبان های ایرانی سابقه دارند و وجود روستاها یا شهرهایی با این نام به معنای ترکی بودن آن ها نیست.
- - -
✅ جمع بندی علمی:
ادعا وضعیت توضیح
�سمن� به معنای �شمن� است ❌ جعلی �شمن� ریشه سیبریایی دارد، نه ترکی یا ایرانی
�سامانیان ترک بودند� ❌ نادرست سامانیان ایرانی تبار سغدی بودند
�سمنگان منطقه ای ترک نشین بوده� ❌ تحریف سمنگان در منطقه فرهنگی ایرانی بود
�تورانیان ترک اند� ❌ تحریف مدرن تورانیان شاهنامه ای دشمنان اسطوره ای اند، نه ترکان تاریخی
- - -
... [مشاهده متن کامل]
- - -
✳️ ادعای اول: �سمنگان از دو بخش سمن گان تشکیل شده و سمن به معنی شمن، دین اجدادی ترک ها است!�
🔻 پاسخ علمی:
1. واژه شناسی �سمنگان�:
واژه ی �سمنگان� ( Saman - gan ) از ریشه ی ایرانی می آید و ساختار آن بر پایه ی زبان های ایرانی شرقی ( مانند سغدی، بلخی ) است.
پسوند �ـگان� در فارسی میانه و نو، برای نشان دادن مکان یا جمع کاربرد داشته ( مثل دهگان، مرغ گان ) .
واژه ی �سمن� یا �سامن� در برخی گویش ها به معنای �خانه�، �مکان� یا حتی نام شخص آمده. در هر حال، هیچ منبع معتبر زبان شناسی یا تاریخی آن را با واژه ی �شمن� ( shaman ) مرتبط نمی داند.
2. ریشه ی واژه �شمن� یا �شامان�:
این واژه از طریق زبان روسی وارد زبان های اروپایی شد ( shaman ) و ریشه ی آن از زبان تونگوزی سیبری است ( واژه ی šaman ) .
بر اساس دایرةالمعارف بریتانیکا ( Britannica ) و Oxford Dictionary of World Religions، این واژه هیچ گونه پیوندی با زبان های ترکی یا ایرانی ندارد.
حتی در ترکی باستان ( Old Turkic ) ، واژه ای برای �شمن� وجود ندارد و بعدها از مغول ها یا اقوام سیبریایی گرفته شده است.
> 📚 منبع:
- - -
✳️ ادعای دوم: �سامانیان ترک بودند چون نامشان با سمنگان هم ریشه است!�
🔻 پاسخ علمی:
1. نسب سامانیان:
طبق منابع معتبر تاریخی از جمله تاریخ یعقوبی، طبری، بیهقی و دایرةالمعارف اسلام، سامانیان از نژاد ایرانی سغدی بودند.
مؤسس آن، سامان خُدات ( Saman Khudat ) اهل منطقه بلخ و بخارا بود، و پیرو زرتشتی گری، که در زمان منصور عباسی به اسلام گروید.
سامانیان به فارسی نویسی و احیای زبان فارسی پس از حمله ی اعراب شهرت دارند، نه زبان ترکی. آن ها را حتی پدران نوزایی فارسی می نامند.
> 📚 منبع:
2. ترک نبودن سامانیان:
آن ها خود را بازمانده ی شاهان ساسانی و خاندان های ایرانی می دانستند.
از نظر زبانی و فرهنگی، به زبان فارسی نوشتاری و دین اسلام پایبند بودند و حتی شاعران بزرگی مانند رودکی، دقیقی و فردوسی را حمایت کردند.
این خاندان پیش از ورود ترکان غزنوی و سلجوقی، در برابر نفوذ ترکان مقاومت می کردند.
- - -
✳️ ادعای سوم: �سمنگان شهری ترک نشین بود و چون در توران بود، پس منطقه ترک تبار است!�
🔻 پاسخ علمی:
1. �توران� در شاهنامه:
توران در شاهنامه مفهومی فرهنگی و اسطوره ای است نه قومی به معنای خاص.
�تورانیان� در شاهنامه عمدتاً نماینده ی دشمنان سیاسی و فرهنگی ایرانند، نه لزوماً قوم ترک. هیچ کجا فردوسی نگفته که تورانیان ترک اند.
2. ریشه ی تاریخی سمنگان:
سمنگان یکی از مناطق شرقی شاهنامه است که فردوسی از آن به عنوان منطقه ای بین ایران و توران یاد می کند. در واقع، موقعیت جغرافیایی آن در شاهنامه بین دو دنیای اسطوره ای ایران و توران است، نه لزوماً ناحیه ای با جمعیت ترک زبان.
از نظر باستان شناسی، مناطق شمال افغانستان محل تمدن های ایرانی زبان مانند بلخی ها، سغدی ها و باختری ها بوده است.
> 📚 منبع:
احسان یارشاطر، تاریخ ایران کمبریج، جلد سوم
ژاله آموزگار، تاریخ اسطوره ای ایران
- - -
✳️ ادعای چهارم: �در منابع دیگر، سمنگان در خراسان و خوزستان هم آمده است�
🔻 پاسخ علمی:
این نکته صحیح است، اما هیچ ربطی به اقوام ترک ندارد. در ایران زمین، واژه هایی مانند �سمن�، �سامن�، �سمنگان� در گویش ها و زبان های ایرانی سابقه دارند و وجود روستاها یا شهرهایی با این نام به معنای ترکی بودن آن ها نیست.
- - -
✅ جمع بندی علمی:
ادعا وضعیت توضیح
�سمن� به معنای �شمن� است ❌ جعلی �شمن� ریشه سیبریایی دارد، نه ترکی یا ایرانی
�سامانیان ترک بودند� ❌ نادرست سامانیان ایرانی تبار سغدی بودند
�سمنگان منطقه ای ترک نشین بوده� ❌ تحریف سمنگان در منطقه فرهنگی ایرانی بود
�تورانیان ترک اند� ❌ تحریف مدرن تورانیان شاهنامه ای دشمنان اسطوره ای اند، نه ترکان تاریخی
- - -
سمنگان از دو بخش سمن گان تشکیل شده است.
بخش اول سمن هان شمن است که دین اجدادی ترکها است. شمن، شامان، شامانیزم، سامان، سامانیزم، سامانیان
این منطقه چه در گذشته و چه امروزه منطقه ای ترک تبار است و حکومت سامانیان هم که همنام و هم ریشه با آن است ترک هستند.
... [مشاهده متن کامل]
سمنگان نامی است که به دو مکان اشاره دارد: یک ولایت در شمال افغانستان و یک شهر باستانی در شاهنامه فردوسی. در شاهنامه، سمنگان شهری در توران است که رستم برای یافتن رخش به آنجا می رود و با تهمینه، دختر شاه سمنگان، ازدواج می کند. این شهر همچنین به عنوان محلی که سهراب از این ازدواج به دنیا می آید، شناخته می شود.
توضیحات بیشتر:
ولایت سمنگان ( افغانستان ) :
این ولایت در شمال افغانستان واقع شده و مرکز آن شهر ایبک است.
سمنگان در شاهنامه:
در شاهنامه، سمنگان یک شهر باستانی است که در منطقه توران قرار دارد و با ایران همسایه است.
رابطه سمنگان و رستم:
داستان رستم و تهمینه در سمنگان اتفاق می افتد و سهراب از این پیوند متولد می شود.
معانی دیگر:
در برخی منابع، سمنگان به عنوان نام یک روستا در نزدیکی مشهد و همچنین نامی برای شهری در منطقه اهواز ( رامهرمز ) نیز ذکر شده است.
بخش اول سمن هان شمن است که دین اجدادی ترکها است. شمن، شامان، شامانیزم، سامان، سامانیزم، سامانیان
این منطقه چه در گذشته و چه امروزه منطقه ای ترک تبار است و حکومت سامانیان هم که همنام و هم ریشه با آن است ترک هستند.
... [مشاهده متن کامل]
سمنگان نامی است که به دو مکان اشاره دارد: یک ولایت در شمال افغانستان و یک شهر باستانی در شاهنامه فردوسی. در شاهنامه، سمنگان شهری در توران است که رستم برای یافتن رخش به آنجا می رود و با تهمینه، دختر شاه سمنگان، ازدواج می کند. این شهر همچنین به عنوان محلی که سهراب از این ازدواج به دنیا می آید، شناخته می شود.
توضیحات بیشتر:
ولایت سمنگان ( افغانستان ) :
این ولایت در شمال افغانستان واقع شده و مرکز آن شهر ایبک است.
سمنگان در شاهنامه:
در شاهنامه، سمنگان یک شهر باستانی است که در منطقه توران قرار دارد و با ایران همسایه است.
رابطه سمنگان و رستم:
داستان رستم و تهمینه در سمنگان اتفاق می افتد و سهراب از این پیوند متولد می شود.
معانی دیگر:
در برخی منابع، سمنگان به عنوان نام یک روستا در نزدیکی مشهد و همچنین نامی برای شهری در منطقه اهواز ( رامهرمز ) نیز ذکر شده است.
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
واژه ی سمنگان از ریشه ی واژه ی سمن و گان فارسی هست خود واژه ی گان از ریشه ی واژه ی کان فارسی هست
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹






واژه ی سمنگان از ریشه ی واژه ی سمن و گان فارسی هست خود واژه ی گان از ریشه ی واژه ی کان فارسی هست
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹






بنا به گفته دهخدا؛ نام قدیم شهرستان رامهرمز در استان خوزستان سمنگان بوده.
شهر رامهرمز ( سمنگان ) در استان خوزستان
محل سکونت ایل لر بختیاری
محل سکونت ایل لر بختیاری