سمنچه. ( آنندراج ) شکلی ازسنب وسم است و[سم. [ س ُ ] ( اِ ) سنب. سمب. پهلوی ، �سومب � ، ارمنی �سمبک � ، کردی عاریتی و دخیل �سیم � ، افغانی عاریتی و دخیل �سوم � ، وخی و سریکلی عاریتی و دخیل �سوم � ، در پارسی باستان �سومبه � یا �سومپه � ، در سانسکریت �سومبهه �یا �سومپه � ، گیلکی �سوم � ، معرب �سنبک �. ( از حاشیه برهان قاطع چ معین ) | کردی �سونتین � عاریتی و دخیل �سوم و سومب و سومیج و سومبیدن � ، بلوچی �سومب � ( سوراخ ) از فارسی سفتن و رجوع شود به هوبشمان ص 746. ( از حاشیه برهان قاطع چ معین ) . جایی را نیز گویند که در زمین یا در کوه بکنند و چنان سازند که در درون آن توان ایستاد و خوابید، همچنانکه مرتاضان و درویشان از برای خود و چوپانان بجهت گوسفندان سازند. ( برهان ) ( جهانگیری ) . سمچ خانه زیرزمین که در بیابانها و دهها بجهت مسافران سازند. ( فرهنگ رشیدی ) :
... [مشاهده متن کامل]
بیابان سراسر همه کنده سم
همان روغن گاو در سم بخم.
فردوسی.
... [مشاهده متن کامل]
بیابان سراسر همه کنده سم
همان روغن گاو در سم بخم.
فردوسی.