شهریاری که خلاف تو کند زود فتد
از سمن زار بخارستان وز کاخ بکاز.
فرخی.
از کوه تا بکوه بنفشه ست و شنبلیداز پشته تا به پشته سمن زار و لاله زار.
فرخی.
گل بیند چندان و سمن بیند چندان چندانکه بگلزار ندیده ست و سمن زار.
منوچهری.
بسمن زار درون لاله نعمان بسیارچون دوات بسدین است خراسانی وار.
منوچهری.
زدوده تیغ گهروار رنگ داده بخون بنفشه زار و سمن زار و لاله زار تو باد.
سوزنی.
کو تذروان بزم و کوثر جام کز سمن زار بشکفد گلزار.
خاقانی.
خوابگهی بود سمن زار اوخواب کن نرگس بیدار او.
نظامی.
عیش است بر کنار سمن زار خواب صبح نی در کناریار سمن بوی خوشتر است.
سعدی.
روان گوشه گیران راجبینش طرفه گلزاری است که برطرف سمن زارش همی گردد چمان ابرو.
حافظ.
سمن زار گشته دیار سلاحف چمنزار گشته وجار ثعالب.
حسن متکلم.