سمر گردیدن

لغت نامه دهخدا

سمر گردیدن. [ س َ م َ گ َدَ ] ( مص مرکب ) افسانه شدن. مشهور شدن :
چرا نامدم با تو اندر سفر
که گشتی بگردان گیتی سمر.
فردوسی.
بشیر اندر آغاری این چرم خر
که این چرم گردد به گیتی سمر.
فردوسی.
جهد کن تا چون سخن کردی قوی باشد سخن
جهد کن تا چون سمر گردی نکو باشد سمر.
عنصری.

فرهنگ فارسی

افسانه شدن . مشهور شدن

پیشنهاد کاربران

بپرس