سمحاق
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] سِمْحاق جراحتی است که به پوشش نازک استخوان می رسد.
سِمْحاق با کسر سین و سکون میم خوانده می شود.
معنای سِمْحاق
سِمْحاق جراحتی است که از گوشت عبور کرده و به پوشش نازک استخوان رسیده است.
سمحاق چهارمین مرحله از مراحل هشت گانه شجاج است.
سمحاق در ابواب فقه
از آن در باب قصاص و دیات سخن گفتهاند.
در سمحاق قصاص ثابت است.
دیه سمحاق در سر و صورت چهار شتر است.
سِمْحاق با کسر سین و سکون میم خوانده می شود.
معنای سِمْحاق
سِمْحاق جراحتی است که از گوشت عبور کرده و به پوشش نازک استخوان رسیده است.
سمحاق چهارمین مرحله از مراحل هشت گانه شجاج است.
سمحاق در ابواب فقه
از آن در باب قصاص و دیات سخن گفتهاند.
در سمحاق قصاص ثابت است.
دیه سمحاق در سر و صورت چهار شتر است.
wikifeqh: سمحاق
مترادف ها
مغز، کله، قسمت خارجی جمجمه، سمحاق
پیشنهاد کاربران
سِمحاق: جراحتی که به پوست نازک روی استخوان برسد، چهارصدم دیۀ کامل.