سمج گرفتن. [ س ُ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) مشغول شدن افراد سپاهی بکندن سوراخهایی در زیر قلعه دشمن. ( فرهنگ فارسی معین ) : و سمج گرفتند از زیر برج که برابر امیر بود. ( تاریخ بیهقی ).
فرهنگ فارسی
( مصدر ) مشغول شدن افراد سپاهی به کندن سوراخهایی در زیر قلعه دشمن . مشغول شدن افراد سپاهی بکندن سوراخهایی در زیر قلعه دشمن .