سمبل کردن


معنی انگلیسی:
bungle, cobble

لغت نامه دهخدا

سمبل کردن. [ س َ ب َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) کاری را سرسری و برای رفع تکلیف انجام دادن. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) کاری را سرسری و برای رفع تکلیف انجام دادن .

فرهنگ معین

( ~ . کَ دَ ) (مص ل . ) (عا. ) کاری را سرسری و بدون دقت انجام دادن .

پیشنهاد کاربران

اگر سمبل کردن از assemble میاد، معنیش میشه به هم وصل کردن ویا بازهم یک کلمه خارجی - منتاژ کردن - . شاید منظور اینه که خودت بساز همه چیز رو از اول تا اهرش سرمه بندی نکن. . بیشتر کار کن و از اینجا و از اونجا تیک هایی رو ورندار که بعد به هم وصل کنی و بگی این کار من است. کار رو درست انجام بده
نیم بند
کاری را سرسری گرفتن ، سرهم بندی کردن کاری و یا اموری، کاررا سرسری می گیرند و در ظاهر نشان می دهند که جدیت دارندولی در باطن اینگونه نیست
آیا این کلمه از کلمه ی assemble به معنای مونتاژ کردن گرفته شده
یعنی چی مثلا کسی بهمون میگه بایدعمیقا کاری انجام بدی سمبل سازی نباشه

بپرس