دیکشنری
مترجم
بپرس
سمب
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
سمب. [ س ُ ] ( اِ )سم و حافر. ( ناظم الاطباء ). رجوع به سم و سنب شود.
فرهنگ فارسی
سم و حافر
پیشنهاد کاربران
در زبان لری بختیاری به معنی
سم
Somb
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها