سماهج

لغت نامه دهخدا

سماهج. [ س ُ هَِ ] ( ع ص ) شیر بیمزه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

سماهج. [ س َ هَِ ]( اِخ ) موضعی است میان عمان و بحرین و سماهیج اشباع آن است یا موضعی است دیگر نزدیک آن. ( منتهی الارب ).

پیشنهاد کاربران