سماع کردن. [ س َک َ دَ ] ( مص مرکب ) پایکوبی و رقص کردن : از سحر حلال او ظریفان کردند سماع با حریفان.نظامی.بلبل سماع بر گل بستان همی کندمن بر گل شقایق رخسار میکنم.سعدی.