سماخ

لغت نامه دهخدا

سماخ. [ س ِ ] ( ع اِ ) سوراخ گوش. ( از غیاث ) ( دهار ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). رجوع به صماخ شود. || مسخرگی. ( لغت نامه فرس اسدی ).

فرهنگ فارسی

سوراخ گوش . یا مسخرگی

فرهنگ عمید

= صماخ

پیشنهاد کاربران

عبارتی از دعای عرفه امام حسین علیه السلام:
مَسارِبِ سِماخِ سَمْعی ( حفره هاى پرده شنوایی ام )
صماخ و سماخ هردو نوشتار وجود دارد و برای گوش است اما در فارسی نوشتار ان با صاد متداول است یادسپاری اسان تر با بازی ذهنی:
چرا باید صماخ مربوط به گوش را با صاد نوشت؟
گوش عضو شنیدن است شنیدن صدا یا صوت ، نه این که صدا و صوت را با صاد می نویسند پس صماخ به معنی پرده گوش یا سوراخ گوش را باید با صاد نوشت.
...
[مشاهده متن کامل]

بپرس