سماجت

/semAjat/

مترادف سماجت: ابرام، اصرار، پافشاری، پیله، تأکید، زشتی، بی شرمی

برابر پارسی: پافشاری، یکدندگی

معنی انگلیسی:
assertiveness, importunity, insistence, persistence, pertinacity, pushiness, repeated urging

لغت نامه دهخدا

سماجت. [ س ِ ج َ ] ( ع مص ) نازیبا شدن. ( تاج المصادر بیهقی ). || ( اِمص ) زشتی و عیب ناکی. ( غیاث ). معیوبی. ( ناظم الاطباء ) : و کلمات و مقدمات او را در لباس سماجت و تقبیح عرض داده. ( سندبادنامه ص 113 ). مگر ملک هند را که بسبب سماجت و زشتی منظرراه نداد. ( جهانگشای جوینی ). || بی شرمی. || فضاحت و رسوایی. || آلودگی. || اصرار در کارهای زشت. ( ناظم الاطباء ).

سماجة. [ س َ ج َ ] ( ع مص ) نازیبا شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( دهار ). زشتی و زشت شدن و عیبناکی. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). رجوع به سماجت شود.

فرهنگ فارسی

سمج شدن، زشت شدن، زشتی، بی شرمی
۱ - ( مصدر ) زشت گردیدن . ۲ - ( اسم ) زشتی عیبناکی . ۳ - بیشرمی . توضیح در تداول به کسر اول تلفظ شود .
نا زیبا شدن یا زشتی و عیب ناکی

فرهنگ معین

(سَ جَ ) [ ع . سماجة ] ۱ - (مص ل . ) زشت شدن . ۲ - (اِمص . ) زشتی ، بی شرمی . ۳ - در فارسی : پافشاری ، یکدندگی .

فرهنگ عمید

۱. سِمِج شدن.
۲. [قدیمی] زشت شدن، زشتی.
۳. بی شرمی.

مترادف ها

persistence (اسم)
ایستادگی، دوام، ابرام، ماندگاری، اصرار، پافشاری، سماجت، مقاومت

persistency (اسم)
دوام، ابرام، اصرار، پافشاری، سماجت

pertinacity (اسم)
خود سری، خریت، سر سختی، لجاجت، سماجت، لجبازی

insistence (اسم)
اصرار، پافشاری، سماجت، مقاومت

پیشنهاد کاربران

سماجت :اراده . پافشاری . اصرار
ابرام، پافشاری، اصرار،
سخت رویی مولوی ) . . . در ستیز و سخت رویی رو بکوش
عا ) سریش شدن، کنه شدن، آویزان شدن، آونگون شدن
لج بازی
اصرار کردن
پافشاری کردن
لج بازی
پافشازی کردن
اصرار کردن
پافشاری

بپرس