سماجت
/semAjat/
مترادف سماجت: ابرام، اصرار، پافشاری، پیله، تأکید، زشتی، بی شرمی
برابر پارسی: پافشاری، یکدندگی
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
سماجة. [ س َ ج َ ] ( ع مص ) نازیبا شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( دهار ). زشتی و زشت شدن و عیبناکی. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). رجوع به سماجت شود.
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) زشت گردیدن . ۲ - ( اسم ) زشتی عیبناکی . ۳ - بیشرمی . توضیح در تداول به کسر اول تلفظ شود .
نا زیبا شدن یا زشتی و عیب ناکی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. [قدیمی] زشت شدن، زشتی.
۳. بی شرمی.
مترادف ها
ایستادگی، دوام، ابرام، ماندگاری، اصرار، پافشاری، سماجت، مقاومت
دوام، ابرام، اصرار، پافشاری، سماجت
خود سری، خریت، سر سختی، لجاجت، سماجت، لجبازی
اصرار، پافشاری، سماجت، مقاومت
پیشنهاد کاربران
سماجت :اراده . پافشاری . اصرار
ابرام، پافشاری، اصرار،
سخت رویی مولوی ) . . . در ستیز و سخت رویی رو بکوش
عا ) سریش شدن، کنه شدن، آویزان شدن، آونگون شدن
سخت رویی مولوی ) . . . در ستیز و سخت رویی رو بکوش
عا ) سریش شدن، کنه شدن، آویزان شدن، آونگون شدن
لج بازی
اصرار کردن
پافشاری کردن
اصرار کردن
پافشاری کردن
لج بازی
پافشازی کردن
اصرار کردن
پافشازی کردن
اصرار کردن
پافشاری