سم دار
/somdAr/
مترادف سم دار: زهردار، سمی، زهری ، سم آلود، زهرناک، زهرآگین
متضاد سم دار: بی زهر
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
سم دار. [ س ُ ] ( نف مرکب ) حیواناتی که دارای سم باشند. ذوالحافر و چارپایانی که دارای سم باشند مانند اسب و استر و جز آن. ( از ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
۲. (زیست شناسی ) ویژگی هر جانوری که دارای زهر باشد، مانندِ مار و عقرب.
ویژگی هر جانوری که دارای سُم باشد، مانندِ اسب و استر.
مترادف ها
سمی، زهردار، سم دار
سم دار، جانور سم دار، بشکل ناخن، بشکل سم
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید