سلیمان امینی همچنین مشهور به امینی تبریزی ( ۱۳۰۱ – ۵ اسفند ۱۳۵۴ ) شاعر و خوشنویس ایرانی بود.
سلیمان بن جواد در سال ۱۳۴۱ق ( مابین شهریور ۱۳۰۱ - مرداد ۱۳۰۲/ اوت ۱۹۲۲ - اوت ۱۹۲۳ ) در روستای خاکی شهرستان سراب زاده شد. پس از ۱۳۱۳ش، به امینی نام خانوادگی گرفت، چرا که پدرش به امین العلماء مشهور بود و از بزرگان دینی سراب به شمار می رفت. سلیمان در کودکی به کشاورزی مشغول شد و در زمان فراغت در مدرسه پدرش علوم مقدماتی، فقه و اصول را فراگرفت. در حدود هجده سالگی به گفتهٔ خودش «نمی دانم در اثر ضربات شکنندهٔ روزگار یا در نتیجهٔ طرز تعلیم اولیه و انس و الفت دیرینه ام با اشعار حافظ و سعدی بود، یا هر دو علت با هم هماهنگ شده، احساساتی فوق العاده در در و جانم بیدار ساختند» که سبب شد به شعر روی آورد پس از درگذشت پدرش در حوالی ۱۳۲۱ش، امینی به تبریز مهاجرت کرد و به ادبیات روی آورد. وی به هر دو ادبیات فارسی و عربی تسلط یافت و در شعرشناسی برجسته گشت. در خوشنویسی نیز درخشید، در انواع خطوط هنرمند بود و چند اثر را نسخه نویسی نمود. علی نظمی تبریزی از دوستان نزدیک امینی در اثرش دویست سخنور او را «مردی بسیار خوش صحبت و مهربان و فروتن و وفاپیشه و پاک اندیشه» توصیف نموده است. امینی از اعضای انجمن های ادبی تبریز بود و در قالب های غزل، قصیده و مثنوی حدود ۱۵ هزار بیت سرود. «از سرایندگان پیشین، به سعدی ارادت خاصی داشت و از چند غزل معروف او تضمین کرد. » اشعارش را در سبک عراقی جای داده اند، جز سعدی، اشعاری با تضمین از حافظ و شهریار نیز سرود.
... [مشاهده متن کامل]
امینی ازدواج نمود و ۵ دختر و ۴ پسر داشت. علی نظمی تبریزی از دوستان نزدیکش بود.
امینی در غروب ۵ اسفند ۱۳۵۴/ ۲۴ فوریه ۱۹۷۶ در کاخ جوانان تبریز بر اثر سکتهٔ قلبی به هنگام نشستی ادبی درگذشت، و صبح روز بعد در گورستان مارالان به خاک سپرده شد. نظمی تبریزی ذکر نموده که امینی «در آخرین شب زندگی اش نیز در کنار من نشسته مشغول صحبت بود که ناگهان سرش را به سینهٔ من گذاشت، تا متوجه شدم دیدم که سرگذاشتن همان بود و درگذشتن همان». محمود ملماسی و یحیی شیدا از جمله شاعرانی اند که در سوگش سرودند. .
امینی نزدیک به ۱۵ هزار بیت سرود که بیشتر آن غزلیات است، دیوان امینی تبریزی به دست علی نظمی تبریزی گردآوری و در ۱۳۵۶ چاپ شد. همچنین نظمی تبریزی ذکر نموده که بیشتر غزلیات امینی که در دفتر بزرگی به خط خودش نگاشته شده بود، پس از درگذشت او، از منزلش به سرقت رفت؛ پس از حدود دو سال از وفاتش موفق به یافتن آن نشد. آثار دیگر چاپ شدهٔ او:
سلیمان بن جواد در سال ۱۳۴۱ق ( مابین شهریور ۱۳۰۱ - مرداد ۱۳۰۲/ اوت ۱۹۲۲ - اوت ۱۹۲۳ ) در روستای خاکی شهرستان سراب زاده شد. پس از ۱۳۱۳ش، به امینی نام خانوادگی گرفت، چرا که پدرش به امین العلماء مشهور بود و از بزرگان دینی سراب به شمار می رفت. سلیمان در کودکی به کشاورزی مشغول شد و در زمان فراغت در مدرسه پدرش علوم مقدماتی، فقه و اصول را فراگرفت. در حدود هجده سالگی به گفتهٔ خودش «نمی دانم در اثر ضربات شکنندهٔ روزگار یا در نتیجهٔ طرز تعلیم اولیه و انس و الفت دیرینه ام با اشعار حافظ و سعدی بود، یا هر دو علت با هم هماهنگ شده، احساساتی فوق العاده در در و جانم بیدار ساختند» که سبب شد به شعر روی آورد پس از درگذشت پدرش در حوالی ۱۳۲۱ش، امینی به تبریز مهاجرت کرد و به ادبیات روی آورد. وی به هر دو ادبیات فارسی و عربی تسلط یافت و در شعرشناسی برجسته گشت. در خوشنویسی نیز درخشید، در انواع خطوط هنرمند بود و چند اثر را نسخه نویسی نمود. علی نظمی تبریزی از دوستان نزدیک امینی در اثرش دویست سخنور او را «مردی بسیار خوش صحبت و مهربان و فروتن و وفاپیشه و پاک اندیشه» توصیف نموده است. امینی از اعضای انجمن های ادبی تبریز بود و در قالب های غزل، قصیده و مثنوی حدود ۱۵ هزار بیت سرود. «از سرایندگان پیشین، به سعدی ارادت خاصی داشت و از چند غزل معروف او تضمین کرد. » اشعارش را در سبک عراقی جای داده اند، جز سعدی، اشعاری با تضمین از حافظ و شهریار نیز سرود.
... [مشاهده متن کامل]
امینی ازدواج نمود و ۵ دختر و ۴ پسر داشت. علی نظمی تبریزی از دوستان نزدیکش بود.
امینی در غروب ۵ اسفند ۱۳۵۴/ ۲۴ فوریه ۱۹۷۶ در کاخ جوانان تبریز بر اثر سکتهٔ قلبی به هنگام نشستی ادبی درگذشت، و صبح روز بعد در گورستان مارالان به خاک سپرده شد. نظمی تبریزی ذکر نموده که امینی «در آخرین شب زندگی اش نیز در کنار من نشسته مشغول صحبت بود که ناگهان سرش را به سینهٔ من گذاشت، تا متوجه شدم دیدم که سرگذاشتن همان بود و درگذشتن همان». محمود ملماسی و یحیی شیدا از جمله شاعرانی اند که در سوگش سرودند. .
امینی نزدیک به ۱۵ هزار بیت سرود که بیشتر آن غزلیات است، دیوان امینی تبریزی به دست علی نظمی تبریزی گردآوری و در ۱۳۵۶ چاپ شد. همچنین نظمی تبریزی ذکر نموده که بیشتر غزلیات امینی که در دفتر بزرگی به خط خودش نگاشته شده بود، پس از درگذشت او، از منزلش به سرقت رفت؛ پس از حدود دو سال از وفاتش موفق به یافتن آن نشد. آثار دیگر چاپ شدهٔ او: