سلیق

لغت نامه دهخدا

سلیق. [ س َ ] ( ع اِ ) آنچه فروریزد از درخت. || گیاه شبرق خشک. || شهد که مگس در خانه نهاده باشد. || جانب راه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). رجوع به سلق شود.

فرهنگ فارسی

آنچه فرو ریزد از درخت . یا گیاه شبرق خشک .

پیشنهاد کاربران

سِلیق :
در گویش بختیاری این کلمه به صورت سِلیقِستن، یا سلیق بردن یا سلیق خوردن به کار برده می شود، و همگی معنای سُر خوردن و لیز خوردن می دهند، و سلیق به تنهایی معنی سُر یا لیز می دهد.

بپرس