سلی


معنی انگلیسی:
tubercular

لغت نامه دهخدا

سلی. [ س َ لا ] ( ع اِ ) پوستی که بر روی بچه درکشیده زاید و آنرا بفارسی یارک خوانند. ج ، اَسلاء. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( صراح اللغة ). رجوع به تشریح میرزا علی ص 954 شود.

فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به سل مزاج سلی .
پوستی که بر روی بچه در کشیده زاید و آنرا بفارسی یارک خوانند . جمع اسلائ .

دانشنامه عمومی

سلی (آستارا). سلی یک روستا در ایران است که در دهستان چلوند شهرستان آستارا واقع شده است. [ ۱] سلی ۳۰ نفر جمعیت دارد.
عکس سلی (آستارا)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

tubercular (صفت)
مسلول، سلی، ازخی، ازخ دار، برامدگی دار

tuberculous (صفت)
مسلول، سلی، دارای برامدگی یا دکمه

پیشنهاد کاربران

در لفاظی مخفف �سلطان� استعمال کنند.
از کلمه سولی ( ( محاوره ای و اصطلاحا ) ) در بعضی از کشورها و در جوامع و گروه های دوستانه، گنگ های خیابانی و اکیپ های مختلف قشر جوان، برای صدا زدنِ دوست و مخاطبِ خود مورد استفاده قرار میگیرد و به اصطلاح برای نشان دادن نزدیک بودن، صمیمیت زیاد، ارادت و علاقه به طرف مقابل میباشد.
...
[مشاهده متن کامل]

در ایران استفاده از همچین کلمات و اصطلاحاتی در بعضی از قشرها و اکیپ های دوستانه جا افتاده و به گوش میرسد. ماننده استفاده از کلماتی همچون :داداش، سلطان، سالار، تاجه سرمی، عشق منی و . . .
( ( سولی ) ) در گویش کوچه بازاری و به اصطلاح خیابانی خودمان، هم معنی و مترادف کلماتی مثل: دایی، عمو، و یک نسبت فامیلی نزدیک میباشد.

بپرس