سلوی


مترادف سلوی: انگبین، عسل، بلدرچین، تیهو، سمانه، کرک، تسلی بخش

فرهنگ اسم ها

اسم: سلوی (دختر) (عربی) (طبیعت، گل) (تلفظ: salvi) (فارسی: سَلوی) (انگلیسی: salvi)
معنی: مریم گلی، نام گیاهی معطر و دارویی است که گل هایی به رنگ آبیِ مایل به بنفش دارد، ( در گیاهی )، گیاهی علفی، خودرو یا زینتی از خانواده ی نعناع با برگ های کرک دار و گل هایی به رنگ آبیِ مایل به بنفش و به ندرت سفید شهد دار، برگ ها و سرشاخه های آن معطر و دارویی است، ن، ک سِلوا، کبوتر بهشتی ( بر وزن حلوا )
برچسب ها: اسم، اسم با س، اسم دختر، اسم عربی، اسم طبیعت، اسم گل

لغت نامه دهخدا

سلوی. [ س َ وی / س َ وا ] ( ع اِ ) نام مرغی که آنرا آسمانی گویند و بفارسی پودنه نامند و بهندی بیر خوانند. ( غیاث ) ( آنندراج ). مرغی است شبیه تیهو و به هندی لوا خوانند. ( منتهی الارب ). کرجفو و مرو گویند. مرغ بریان. ( مهذب الاسماء ). بلدرچین. ( فرهنگ فارسی معین ). سلواة: یکی و قال الاخفش : لم اسمع له بواحد و یحتمل ان یکون جمعه و وحدانه سواء. ( منتهی الارب ) :
دریغ دار ز نادان سخن که نیست صواب
به پیش خوک نهادن نه من و سلوی را.
ناصرخسرو.
من ترنجبین بود و سلوی مرغ بریان بود. ( قصص الانبیاء ص 123 ). و من و سلوی برای ایشان بخواست وآن ترانگبین است و سمانه. ( مجمل التواریخ و القصص ).
وجود بی کف تو تنگدست بود چنان
که امن و سلوت میخواند من و سلوی را.
انوری.
قحط دانش را ز اعجاز ثناش
من و سلوی از لسان خواهم فشاند.
خاقانی.
گر بعهد موسی امت را گه قحط از هوا
باز من و سلوی سلوت رسان افشانده اند.
خاقانی.
|| هر چیز که تسلی دهد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). مایه تسلی. ( فرهنگ فارسی معین ). || شهد. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). ورتیج. عسل. ( مجمل اللغة ) ( صراح اللغة ). ورتیج. ( ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 59 ) ( زمخشری ). انگبین. عسل. ( فرهنگ فارسی معین ).

سلوی. [ س َ ] ( اِ ) گیاهی بنام مریم. گلی. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

سمانی، بلدرچین، واحدش سلواه
( اسم ) ۱ - هر چیز که تسلی دهد مایه تسلی . ۲ - انگبین عسل . ۳ - مرغی است شبیه به تیهو بلدرچین .
نام مرغیکه آنرا آسمانی گویند و بفارسی پودنه نامند و بهندی بیر خوانند مرغی است شبیه تیهو و بهندی لوا خوانند

فرهنگ معین

(سَ وا ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - مایة تسلی . ۲ - عسل . ۳ - بلدرچین .

فرهنگ عمید

= بلدرچین

دانشنامه عمومی

شهر سلوی ( به عربی: سلوی ) در استان حولی در کشور کویت واقع شده است. جمعیت این شهر ۶۴٫۰۷۵ نفر است.
این شهر دارای مرز مشترک با رومیتیا، بایان، میشرف، مسیلا و خلیج فارس می باشد. سلوی یکی از معدود ترین شهرهای کویت است که در آنجا ساختمان های ۲ الی ۳ طبقه قرار دارد.
عکس سلوی
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

sage (اسم)
عاقل، مریم گلی، حکیم، سلوی

salvia (اسم)
مریم گلی، سلوی

پیشنهاد کاربران

سَلویٰ : اسم عربی در قرآن هم بهش اشاره شده به معنی مرغ یا پرنده بهشتی
سلوی : سلوی ( عربی ) کبوتر بهشتی ( بر وزن حلوا )
میوه های بهشتی /درختان بهشتی

بپرس